دانه های انار: خاطرات آزاده حسین کرمی

دانه های انار: خاطرات آزاده حسین کرمی

دانه های انار: خاطرات آزاده حسین کرمی

حسین کرمی و 1 نفر دیگر
0.0 0 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

0

خواهم خواند

0

هنوز چند هفته­ای از آغاز جنگ نگذشته بود که تعدادی از خانواده­های جنگ­زده به روستای ما آمدند. از طرف ستاد امور جنگ­زدگان هرچند وقت یکبار با یک وانت مقداری آذوقه و پوشاک و نفت و دیگر مایحتاج را بین جنگ­زدگان تقسیم می­کردند. پدرم برنامه­ای در روستا اجرا کرد تا لا اقل نان آن­ها تهیه شود. آن موقع در روستا نانوایی نبود. هر خانواده خودش نان مورد نیازش را می­پخت. ستاد امور جنگ زدگان هم هرچند روز یک بار نان برای آن­ها می­آورد. به همین دلیل نان­ها بیات می­شد. نان محلی دوامش خیلی بیش­تر است. قرار شد خانواده­ها هرچند وقت یک­بار که نان می­پختند به نوبت به همه جنگ­زده­ها هم نان بدهند.

لیست‌های مرتبط به دانه های انار: خاطرات آزاده حسین کرمی