گلوله

گلوله

گلوله

2.0
1 نفر |
0 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

5

خواهم خواند

0

گروهبان که از خواهر و مادر بچه بازجویی می‌کرد،سروان دست بچه را گرفت و با خود به اتاق دیگر برد. گفت:بابات کجاست؟ بچه زیرلب گفت:رفته آسمان سروان با تعجب پرسید:چی؟مرده؟ بچه گفت:نه،هرشب از آسمان پایین می آید،با ما شام می‌خورد. سروان چشم گرداند و در کوچکی را در سقف دید.