موضوع جدی نیست: کمدی در سه پرده
با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
کدوم برعکس خانوم جون؟ باور کنین حتی فرصت نکردم فکر کنم که می تونستم سرنوشت دیگه ای داشته باشم. فقط تمام سعی ام این بود که خودم دفاع کنم، با چنگ و دندون! شما می گین عزت نفس؟ خیال می کنین یه لبا سفید توری، روی تن به دختر بیچاره ی گمشده و زجر کشیده، وسط تمام خارهای این زندگی، که همه دارن دنبالش می کنن، سرنوشتش چی بشه؟ حس می کنم تو این دنیا لختم! اینم شد خونه؟ این می آد اون می ره... در همیشه چار طاق واز، میز همیشه چیده. دیگه درون خودمو نمی بینم خانوم جون! مگه من هنوز زن حساب می شم؟ من یه کهنه ی زمین شورم. هر کس و ناکسی، خیلی معذرت می خوام، می تونه کفشاشو روم پاک کنه . از متن کتاب...