کبوتری ناگهان [نمایشنامه]
خرید این کتاب از کتابفروشیها
خانم جان و نزهت جهان ایستاده اند میان پنج دری باغ،باغ زیر باران تنهاست. خانم جان من پای همان رازقی ها نشسته بودم.آقا جانت ایستاده بود میان همان پنج دری.پنج دری پر بود از آن همه جبروت که آقا جانت داشت...