پرواز

پرواز

پرواز

کریستین هانا و 1 نفر دیگر
0.0 0 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

0

خواهم خواند

0

تال، ما از جنس خاطراتیم، آخرسر، همین توشه ایه که از این دنیا برای خودمون برمی داریم.عشق و خاطراتند که می مونن. برای همینه که وقتی داری می میری، خاطرات زندگیت از جلوی چشمات رد می شن؛ خاطراتی رو که دوست داری انتخاب می کنی . مثل بسستن چمدونت برای مسافرت می مونه. هیچ چیزی به فکرم نمی رسید که در جوابش بگویم و نمی توانم با گفتن یک دروغ به شعورش توهین کنم. من بارها در زندگیم تشویق شده بودم که برای مشاوره بروم و خودم آن قدر عقل داشتم که بدانم این حمله های عصبی اخیر به موضوعی مهم تر از نامیزان شدن هورمون هایم مربوط می شود. رودخانه ای از غم و غصه در وجودم جاری شده: همیشه این غم وجود داشته اما حالا خودش را نشان می دهد، و در بستر خود طغیان کرده است. می دانم اگر به این مسئله اهمیت ندهم، این تنش تبدیل به بزرگ ترین مشکل من می شود و مرا در خود غرق می کند. اما باور ندارم کلمات می تواند این معضل را حل کند؛ باور ندارم شیرجه رفتن توی خاطراتم مرا نجات می دهد. من اعتقاد دارم باید آن را بپذیرم و احساساتم را کنترل کنم و جلو بروم.