وقتی شبح سگ زوزه می کشد
با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
0
خواندهام
1
خواهم خواند
0
اندی،ظرف ذرت ما رو بده بهم. مارین گفت: اون اومد که ظرف ذرت های منو بقاپه. من ظرف رو کشیدم که مارین نتونه بگیرتش و همه ذرت ها ریخت توی بغلم. مارین بذار من یه نفسی بکشم.تو از جون من چی میخوای؟