یک لنگه کفش
در حال خواندن
0
خواندهام
0
خواهم خواند
0
کتاب مصورحاضر دربردارنده داستان های کوتاه تخیلی برای گروه سنی «ب» است. در یکی از داستان های کتاب از زبان کفش می خوانیم: مرا به کارگاه کفاشی بردند. من تنها نبودم. آن جا پر از چرم هایی به رنگ های مختلف بود. بعد از چند روز استاد کفاشی با دستان هنرمندش مرا دوخت. نمی دانستم چه شکلی شده ام. ولی می دیدم که کفش های دیگر با تعجب و کمی حسادت به من نگاه می کردند. هدف داستان آشنایی کودکان با شغل کفاشی است.