بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

شوخی با عرشیان و جدی با فرشیان

شوخی با عرشیان و جدی با فرشیان

شوخی با عرشیان و جدی با فرشیان

0.0 0 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

1

خوانده‌ام

1

خواهم خواند

0

مامور جلو کابینی ایستاد. در را باز کرد و رو به حاج صمد گفت: 《شما بشین اونجا.》 از دانیال هم خواست که کنار پیرمردی با محاسن سفید و شب کلاه بنشیند. پیرمرد با خوشرویی به دانیال سلام کرد، اما حاج صمد به محض نشستن تمام تنش سنگین شد، مثل اینکه سنگ بزرگی را روی او گذاشته باشند. لحظه ای بعد ناله کنان گفت: 《پسر به دادم برس دارم آتیش می گیرم.... این صندلی یه پارچه آتیشه!》 دانیال با تعجب گفت: 《چی شده بابا؟!》 قبل از آنکه کاری کنند در کابین باز شد و بشیر کنار حاج صمد نشست و گفت: 《شب خوش آقایون، به «قطار سیرالسیر برزخ _ ابدیت» خوش آمدید.》 .... کتاب شوخی با عرشیان و جدی با فرشیان مجموعه داستان هایی درباره اعمال انسان است که با زبان طنز نوشته شده....خواندن این کتاب لذت بخش، چالشی و در عین حال بسیار تامل برانگیز است.