«دیک، یک جنگ لازم دارم.»
نیکلاس کریل ماموریتی دارد. او رئیس بزرگ ترین شرکت سازنده تسلیحات نظامی است. دیک پندر کسی است که کریل او را به استخدام خود درآورده است تا درگیری ها و نزاع های بین المللی را به نفع شرکت خود مدیریت و هدایت کند تا به این وسیله سود سرشاری نصیب شرکت شود. ولی کریل به همین مقدار هم قانع نیست و اهداف بسیار بزرگ تری در سر دارد. شاو، مردی بدون اسم کوچک و گذاشته ای واقعا منحصر به فرد، برنامه دیگری دارد. او که با بی میلی خود را اختیار یک سازمان جاسوسی سری چند ملیتی گذاشته است برای حفظ آرامش و امنیت آن به کشورهای جهان سفر می کند.
کتی جیمز، روزنامه نگاری که اخیرا فرصتی استثنایی به دست آورده است تا با تنها بازمانده قتل عامی مصاحبه کند که تمام مردم جهان را شوکه کرده است، دست به هرکاری می زند تا در حرفه اش حرف اول را بزند.
در این داستان جنایی هراس انگیز، زندگی این شخصیت ها در قالب یک رشته اتفاق با هم تلاقی می کند و باعث درگیری شدید آن ها می شود.
بالداچی در «همه حقیقت» تمام هنر خود را در خلق نمایشی پرشور و پر هیجان و شخصیت هایی فراموش نشدنی به کار برده است و بعید است خواننده ای بتواند تا پایان کتاب آن را زمین بگذارد.
«همه حقیقت» از سایر آثار بالداچی یک سروگردن بالاتر است.