خیانت مثل برگ زرد است
در حال خواندن
0
خواندهام
0
خواهم خواند
0
توضیحات
نویسنده، در کتاب حاضر، با بازگو کردن داستان زندگی زن و مردی با نام «ژربرا» و «ژاندارم» در قالب داستان کوتاه به موضوع ارتباط انسان ها، مسائل آن ها، احساسات و... از بعد روان شناسی پرداخته است. عنوان برخی از داستان ها عبارتند از: «هدیه»؛ «لبخند»؛ «زن پاییزی»؛ «خیانت مثل برگ زرد است»؛ «عطر»؛ «آهنگی برای ژربرا»؛ «درخت مارچوبه» و... . در خلاصة داستان «خیانت مثل برگ زرد است» آمده است: «ژربرا» زنی زیبا و حساس و همسر «ژاندارم» است. روزی ژربرا متوجه می شود که ژاندارم عکس نامزد قبلی خود را در آلبوم گذاشته است. حس حسادت بر ژربرا غلبه کرده و از ترس اینکه هنوز ژاندارم نامزد قبلی اش را دوست دارد، سردرگم شده و او را ترک می کند، اما وقتی ژاندارم داستان زندگیش را برای ژربرا تعریف می کند او متأثر شده و با پاره کردن عکس توسط ژاندارم به آرامش می رسد.