بهتر انتخاب کن، بهتر بخوان

چالار نه گفتن را یاد می گیرد

چالار نه گفتن را یاد می گیرد

چالار نه گفتن را یاد می گیرد

کریستین تیلمان و 4 نفر دیگر
0.0 0 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

0

خواهم خواند

0

«چالار» امروز در تمام طول مسیر خانه تا مهدکودک ناراحت و بی حوصله بود، وقتی در حال وارد شدن به مهدکودک بودند «پلین» دوستش از او پرسید: چرا امروز ناراحتی؟ چالار گفت: دیروز دوست مادرم خاله «سارا» به خانه ما آمده بود، پلین گفت: همانی که همیشه برایت کتاب داستان می خواند، چالار گفت: بله، پلین گفت: من از داستان خواندنش خیلی خوشم می آید، چالار گفت: اما او یک عیب بزرگ دارد و... .