بانوی رنگین کمان: زندگینامه ی داستانی اشرف قندهاری (بهادرزاده)

بانوی رنگین کمان: زندگینامه ی داستانی اشرف قندهاری (بهادرزاده)

بانوی رنگین کمان: زندگینامه ی داستانی اشرف قندهاری (بهادرزاده)

5.0
2 نفر |
0 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

2

خواهم خواند

0

ماجرا از آن شب تاریک شروع شد؛ خانم «قندهاری» در خواب بود که صدای در بلند شد. نیمۀ شب مردی پشت در بود که برای بیان مشکل اش به او مراجعه کرده بود. مرد از مادرزنش گفت که پیر و ناتوان شده و کسی قدرت نگهداری از او را ندارد. خانم قندهاری قول داد جایی برای او پیدا کند. با تماس های بسیار بالاخره آدرس آسایشگاه کهریزک را به او دادند. اولین باری که خانم قندهاری به آنجا رفت پریشان و ناراحت شد و تصمیم گرفت هر کمکی که می تواند برای افراد آنجا انجام دهد. در ابتدا او و خانم «کاتوزیان» و راهبه ای مسیحی به نام مادام «گلد فینگر» به امور بیماران رسیدگی می کردند، کم کم تعداد داوطلبان بیشتر شد. آنها با کمک مردم برای بیماران، حمام، دستشویی، سردخانه، کارگاه های آموزشی و ...ساختند و تمامی تلاش خود را انجام دادند تا بار دیگر امید به زندگی را به دل بیماران بازگردانند.

لیست‌های مرتبط به بانوی رنگین کمان: زندگینامه ی داستانی اشرف قندهاری (بهادرزاده)