آدمی که روزی انسان شد
با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
در حال خواندن
0
خواندهام
0
خواهم خواند
0
توضیحات
داستان حاضر سرگذشت جوانی به نام «سپهریار» است که به دلیل محیط متشنج خانه، از خانه می گریزد و بعد از طی مسافتی با پیرمردی به نام «هیرساد» آشنا می شود که قبلاً از سرداران سپاه قوم «زیار» بوده و به دلایلی از آنجا فرار کرده است. هیرساد فنون جنگ و زندگی را به سپهریار آموزش می دهد، اما روزی سپهریار، هیرساد را گم می کند و هنگام جست وجوی او با ملکه ای برخورد می کند که از او می خواهد به سه کشور سفر کند و ارزشمندترین چیز آن کشور را برای او بیاورد تا پادشاه آن سرزمین شود و با ملکه ازدواج کند، در غیر این صورت منتظر مرگی دردناک باشد. سپهریار به ناچار به سه کشور «تاران»، «صولت» و «ژاک» سفر می کند و در این راه درگیر حوادث مختلف می شود و به فهم عمیقی از خود و زندگی می رسد و اسراری از جهان بر وی آشکار می گردد.