بدبختی این است که کلی یکی از آن ها نیست. او تنها آدمی در اردوگاه «مزرع سبز زمین» است که استعدادی در جادو ندارد و اصلا بویی از جادو جنبل نبرده. غم و غصه خود کلی کم بود که همه اش فکر میکرد آدم کاملا به درد نخوری است، حالا پسری هم به است برت پیدا شده که انگار میخواهد قوز بالا قوز شود. کلی باید ببیند چه حقه و کلکی میتواند برای برت سر هم کند که غریق و نیمه جان به ساحل رسیده و میخواهد هرطور شده، هیچ کس به بودن او در جزیره پی نبرد. حتی وقتی کلی به دوست جدیدش کمک میکند که جایی در دل طبیعت وحشی جزیره ی دور افتاده ی آتشفشانی مخفی شود. راز آتشین دیگری از جایی دیگر بیرون میزند و همه نشانه ها حاکی از این تصور دیوانه وار و غیر ممکن است که یک زمانی چندتا اژدها در این جزیره می پلکیدند... چه بسا هنوز هم دارند می پلکند آیا کلی و دوستانش می توانند به موقع جلوی دردسر را بگیرند و پرده از راز جزیره ی پرایس بردارند، و آن را از سوختن در آتش نجات بدهند؟خطر، ماجرا، بازیگوشی، راز و رمز، دشمنان قدیمی، دوستان جدید و البته یک راوی زبان باز و پشت هم انداز، از تازه ترین رمان نویسنده ی رمان های پر فروش، جناب مستطاب «نمیدونم چی نیموس بوش» کتابی می سازند که نمی توانید در برابر مقاومت کنید.