قلعه مرغی: روزگار هرمی

قلعه مرغی: روزگار هرمی

قلعه مرغی: روزگار هرمی

4.0
2 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

4

خواهم خواند

1

شبکه های هرمی و حکایت پولدار شدن . اگه پول داشته باشی همه چیز داری . زن ، بچه ، همه چی . ماشین . « قلعه مرغی ؛ روزگار هرمی » داستان پسر نوجوانی را روایت می کند که بر اثر حوادثی به سمت شبکه های هرمی کشیده می شود و با اتفاقات غیر قابل پیش بینی روبرو می شود . داستان یک تم اجتماعی دارد و در محله ای از محله های جنوب شهر ( قلعه مرغی ) می گذرد : « پول خوشبختی نمی آره . همه می دونن . برو از هر کسی می خواهی بپرس . مگه همین اصغر نبود . اون همه پول پیدا کرد ، آخرشم اون جور شد . » اصغر مقنی را همه می شناختند . چند سال پیش سمت قزل قلعه ، موقع چاه کنی خورده بود به یک زیر خاکی . توی یک چشم به هم زدن زندگی اش زیر و رو شد . زبان بسته از بس ذوق زده شده بود ، چنان ریخت و پاشی کرد که سال نشده به خودش آمد ، دید همان یک زنی هم که داشت از چنگش درآمده و خداحافظ.

یادداشت‌های مرتبط به قلعه مرغی: روزگار هرمی