معرفی کتاب بی ترسی اثر محمدرضا کاتب
در حال خواندن
1
خواندهام
10
خواهم خواند
2
توضیحات
همه عمر بی نام بودم. سال ها در آرزوی داشتن یک نام جنگیده بودم. و وقتی به آن نام دیگر احتیاج نداشتم، یک روز صبح که از خواب بیدار شدم دیدم توی آیینه «نام کننده» بزرگی مقابلم ایستاده. نام کننده ای که خودش هنوز نامی نداشت، و فقط زاد پدرش بود. نام کننده بی نامی که نامش چنان وحشتی تو دل ها می انداخت که قابل باور حتی برای خودش نبود.