مسافرت

مسافرت

مسافرت

سهیلا علوی زاده و 2 نفر دیگر
0.0 0 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

0

خواهم خواند

0

چند روز پشت سر هم تعطیل بود. همه داشتند مسافرت می رفتند. به مامانم گفتم: «پس چرا ما هیچ وقت مسافرت نمی ریم؟» جواب داد: «ده دفعه همینو پرسیدی، جوابتو دادم. مسافرت رفتن هزار چیز می خواد؛ اولیش پوله که من ندارم.» آقاجان که داشت با تلفن حرف می زد، به مامان گفت: «مهین! ناصر اینا دارن می آن اینجا...»