چنین گفت مهتاب

چنین گفت مهتاب

چنین گفت مهتاب

4.0
1 نفر |
1 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

4

خواهم خواند

0

محمد مهتاب، وجدان بیدار و اندیشه پویای ما در زیر خاک قرون است. او به دنیا نیامد و در جایی درگذشت و هرگز پا به شهر و دیار ما نگذاشت؛ اما همیشه با ما بود؛ خاصه آنگاه که از غارتعصب بیرون می آمدیم و چشم در چشم حقیقت می دوختیم. مهتاب، نوری است که در شب تاریک می درخشد و مگر تاریخ ما جز تاریک زار افسونگری ها بوده است؟ او افسانه است اما کسی را افسون نمی کند. او سخنی نمی گوید که در پس آن حکمتی نهفته است؛ بلکه حکمت های دروغین را از پرده عادات فکری ما بیرون می آورد و پیش روی ما می گذارد و سپس ما را لختی با آن رها می کند تا بیشتر بیندیشیم. حکایت های او گفت وگوی وجدان ما با ما است؛ نه بیشتر. جای محمد مهتاب در میان ما خالی بود و من کوشیدم این جای خالی را به نیروی خیال و نثر کهن پر کنم.

یادداشت‌های مرتبط به چنین گفت مهتاب