معرفی کتاب آشیانه در مه اثر امیرحسین فردی
در حال خواندن
0
خواندهام
12
خواهم خواند
0
نسخههای دیگر
توضیحات
«شکور» که اینک امتحانات خرداد ماه را پشت سر گذاشته به همراه خانواده راهی روستایشان می شود. او در یکی از روزها «جمشید» ـ پسر ارباب ده که برای شکار و تفریح به ملک پدرش آمده ـ را در حال تیراندازی به سمت لانة قرقی ها می بیند. شکور در همان حال با جنازة مادر قرقی ها مواجه می شود و زمانی که به خانه می رود، همان شب تصمیم می گیرد تا به منظور نگهداری از جوجه قرقی ها آنها را به خانه بیاورد. او پس از آوردن جوجه قرقی ها به خانه نام یکی از آنها را مونس می گذارد. اما به رغم سعی بسیار در مراقبت از مونس به نتیجه ای نمی رسد و این بار تصمیم می گیرد تا او را به لانه اش ـ که در باغ مشهدی محبوب است ـ ببرد. او شبی مه آلود به همراه مادرش راهی باغ می شود. در بخشی از داستان آمده است: «حال باید مونس را از بلوز درمی آورد و توی لانه اش می گذاشت. قصد این جدایی همیشگی، قلب او را در هم می فشرد و اشک به چشمانش دواند. آهسته لبة بلوزش را بالا زد و مونس را گرفت و خواست او را دربیاورد، اما مونس نوک خود را به پیراهن او گیرانده بود و جدا نمی شد». این داستان از زاویة دید دانای کل روایت شده است.