نگارنده در کتاب حاضر به بررسی نظام اقتصادی و سیاسی کشورهای مختلف و نقش این سازمان ها در دگرگونی اقتصاد و سیاست آن ها به نفع کشورهای سلطه گر در شش بخش پرداخته است: فقر جهانی و اصلاحات اقتصاد کلان، شبه جزیره ی آفریقا، آسیای جنوبی و جنوب شرقی، آمریکای لاتین، اتحاد جماهیر شوروی و بالکان، و نظم نوین جهانی. وی با سرکشی به نقاط مختلف جهان و با بهره گیری از ارقام، آمار و ثبت مشاهدات خود، به شکل گیری "فقر" در این کشورها پرداخته و به این نتیجه رسیده است که کشورهای پیشرفته با سرمایه گذاری بر کاهش ارزش پول کشورهای مورد هجوم، به از بین بردن اقتصاد این کشورها همت می گمارند. سپس با به یغما بردن دارایی های آن ها، به سیاستشان نیز دستبرد می زنند. و دار و دسته ی وابسته به خود را در آن کشورها به سر کار می آورند؛ به ویژه تاکید آن ها بر این است که کارگزاران اقتصادی این کشورها حتما با نظارت مستقیم غربی ها انتخاب شوند. گفتنی است، ترجمه ی حاضر با استفاده از ویراست دوم کتاب (چاپ شده در سال 2003) انجام پذیرفته که در آن نویسنده ده فصل به نوشته های پیشین خود افزوده است. این فصول به نکات کلیدی قرن 21 اشاره دارد: ادغام توسعه و تمرکز قدرت های متحد، فروپاشی اقتصاد داخلی و ملی، از رده خارج کردن بازارهای مالی، بروز قحطی و جنگ های داخلی و بی استفاده کردن دولت رفاه در بیش تر کشورهای غربی. در بخش اول یک مقدمه ی جدید و یک فصل با عنوان "کذب جهانی" افزوده شده است. هم چنین در این بخش، تاثیرهای "بازار آزاد" بر حقوق زنان بررسی گردیده است. در بخش دوم، در قسمت مربوط به آفریقا فصل مرتبط با روآندا، کارهای میدانی انجام شده در سال 1996 و 1997 بسط یافته و وصف شده است. قحطی سال 1999 و 2000 در اتیوپی و آفریقای شمالی در عصر پس از آپارتاید، در دو فصل جدید افزوده شده است. در فصل آلبانی در بخش پنجم، نقش صندوق بین المللی پول در تخریب اقتصاد حقیقی و شتابان شدن از کارافتادگی نظام بانکداری کشورها بررسی گردیده است. بخش جدید ششم با عنوان "نظم نوین جهانی" شامل 5 فصل است. فصل 18 بر "برنامه ی تعدیل ساختاری" به کار گرفته شده در کشورهای غربی تحت قیومیت بزرگ ترین بانک های تجاری و بازرگانی جهان تمرکز دارد. اقتصاد در حال پیشرفت و بحران مالی در فصل 19 و 20 مرور شده است. در فصل 21 و 22 به ترتیب به سرنوشت کره ی جنوبی و برزیل در سال های 1997 و 1998 و شکست مالی اشاره گردیده است؛ افزون بر این، شریک جرم بودن صندوق بین  المللی پول در پیشرفت سودهای پول و محتکران بازار بورس بررسی شده است. به تصریح نگارنده: "پس از دوران جنگ سرد، بشر به میزان بی سابقه ای دستخوش بحران اجتماعی و اقتصادی شده که به فقر سریع بخش بزرگی از جمعیت جهان رهنمون شده است. اقتصاد ملی دچار فروپاشی و بیکاری فراگیر شده است. قحطی داخلی در شبه جزیره ی آفریقا، آسیای مرکزی و قسمتی از آمریکای جنوبی بیداد می کند. این "جهانی سازی فقر" که به شدت عکس دستاوردهای ضد استعماری بعد جنگ بود، در جهان سوم آغاز شد و با بحران بدهی در اوایل دهه ی 1980 همراه بود و اصلاحات کشنده ی اقتصادی صندوق بین المللی پول را تحمیل می کرد. نظم نوین جهانی، فقر انسان ها و تخریب محیط طبیعی را در پی داشت. نظم نوین جهانی پدیدآورنده ی آپارتاید اجتماعی و نزاع قومی و نژادی بود و تنزیل حقوق زنان را به همراه داشت... این بحران جهانی دارای کاربردهای ژئوپلیتیک دور از دسترس بود. تحولات اقتصادی نیز همراه با جنگ های منطقه ای باعث نوسانات جوامع ملی و در بعضی موارد به تخریب کشورها منتهی شد. این امر جدی ترین بحران اقتصادی در تاریخ معاصر به شمار می رود".