موضوع داستان حاضر، جنگ ایران عراق (1359ـ1367) است. حوادث و خاطرات بخش دفاع مقدّس در این کتاب، کاملاً بر مبنای واقعیت است و اسامی شخصیت ها در بخش ماجراهای حفاظتی و امنیتی مستعار است. فردی که در زمان دفاع مقدّس، تخریب چی بوده، و با در خطر انداختن جان خود، راه را برای دیگران بی خطر و هموار می ساخته است، اینک در دایره امنیتی کشور مشغول به کار است، از طرف رئیس، مأموریت جدیدی به وی محوّل می شود. او مسئول ایجاد دایرة ویژة پناهندگان می شود. او می بایست کار خود را با ردیابی ارتباط «سید» در بندرعباس آغاز کند. «سید» جانبازی است که تا آخرین روز جنگ در جبهه بوده است و بعد از آن به تفحّص شهدا پرداخته است، اینک حاجی، با دلایل خاص خود، با سرویس اطلاعاتی آمریکا ارتباط برقرار کرده و آن ها قصد دارند «سید» را به هر طریق از کشور خارج کنند و با استفاه از سخنان او، جنگ و جبهه را در انظار مردم، حقیر جلوه دهند. فرد مسئول نزد «سید» می رود و ضمن یادآوری خاطرات جنگ، هر دو به دلایل پشت پردة بسیاری پی می برند.