مهتاب
در حال خواندن
0
خواندهام
1
خواهم خواند
0
توضیحات
«مهتاب» دخترعمة «کیانوش» بود. زمانی که مهتاب هشت ساله بود، کیانوش که نوجوانی بیش نبود، برای تحصیل در رشتة مهندسی به کشور فرانسه رفت و بعد از 11 سال که هر دوجوان و زیبا شده بودند به تهران بازگشت. کیانوش عشق خود نسبت به مهتاب را مطرح کرد، مهتاب که از علاقة عمة خود «زیبا» به کیانوش باخبر بود با نقشه ای خود را از زندگی کیانوش بیرون کشید. در حالی که هنوز شدیدا به او علاقه داشت، در سفرش به شیراز برای تحصیل، با دختری به نام «کیمیا» و برادرش «کامران» آشنا شد. علیرغم لجبازی های مهتاب و کامران، عشقی عمیق بین آنها شکل گرفت و هر دو به سوی زندگی سعادتمندانه رهسپار شدند.