سی گل و کبوتر دعا

سی گل و کبوتر دعا

سی گل و کبوتر دعا

نوشین شعبانی و 1 نفر دیگر
0.0 0 یادداشت

با انتخاب ستاره‌ها به این کتاب امتیاز دهید.

در حال خواندن

0

خوانده‌ام

0

خواهم خواند

0

این داستان در مورد دختر کوچولویی است که برای شفای پدربزرگ مریضش دعا می کند. پدربزرگ به نوه اش می گوید که دعای تو مثل یک کبوتر می پرد و پیش خدای بخشنده و مهربان می رود، و چون خدا بچه ها را دوست دارد دعای آنها را هم زود قبول می کند. از طرفی«سی گل» خیلی دوست دارد همراه پدرش و کاروان زیارتی آنها به حرم مطهر امام رضا(ع) برود. پس دست های کوچکش را به آسمان بلند کرده و از خداوند می خواهد تا سلامتی را به پدربزرگش برگرداند، تا همگی بتوانند به پابوسی امام هشتم بروند. مدت زمان زیادی نمی گذرد که یک شب«سی گل» کوچولو خواب عجیبی می بیند و پس از آن دعایش مستجاب می شود.