عشق جاوید است (رمانی درباره ماری تاد و ابراهام لینکلن)
با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید.
: لینکلن خود را بالا کشید،چشمانش از عشق و سپاس آکنده.آنگاه به همان تندی که آمده بودند،آن عشق و سپاس،رفته بودند،و در عاطفه دیگری جای آنها را گرفته بود. اضطراب؟ترس؟ماری نمیخواست حدس بزند. "...مدت بیشتری....یکی دو سال." و در یکی دو سال چه خواهیم داشت که حالا نداریم؛جوانی بیشتر،امید بیشتر، شجاعت بیشتر؟ "پول....خاطرجمعی" "مگر پول خاطرجمعی میآورد؟ چنان تند میآید و میرود.مگر عشق ما تنها خاطرجمعی ما نیست؟" "این راست است مولی :عشق جاوید است." "پس عزیز دلم،خواهش میکنم بگذاری حالا ازدواج کنیم." لینکلن خاموش نشسته بود.دیگر با ماری مخالفت نمیکرد.ماری گونهاش را بر گونه او نهاد. "متشکرم،ابراهام.هرگزپشیمان نخواهی شد.قول میدهم."