جزئیات فعالیت
4 روز پیش
سه دوره تجدد شناسی: دوره اول؛ برخورد اولیه جوامع با غرب متجدد به معنای تمدنی اش که در این زمان هدف بهره گیری تام و تمام از تجدد است. دوره دوم؛ در ایران بعد از نهضت مشروطه و آغاز نگاههای انتقادی به غرب جدید دوره سوم؛ در ایران، پس از انقلاب اسلامی با رویکرد گزینشی و انتقادی نسبت به غرب متجدد که خاصتا به آن غرب شناسی میگویند. تفکیک علوم انسانی به عنوان تجدد شناسی و غرب شناسی به عنوان رویکرد انتقادی هم مورد توجه است. در نهایت حس خوبی ندارم و فکر میکنم تحلیل دقیقی نیست! چون مشخص نیست خودآگاهی دوره دوم بعد از مشروطه دقیقا از کجا نشات گرفته؟ ایا به خاطر ظهور جریانات ضد تجدد در خود غرب نیست؟ که اگر این باشه دقیقا تفکیک غرب از غیر غرب به چه شکلی قراره صورت بگیره؟ غرب انتقادی دیگه خود غرب نیست؟ حس ساده انگاری بدی دارم 😶😶😶
119
9
4
(0/1000)
4 روز پیش
منشأ دوره دوم ورود محصلان غربی به امر سیاسیاند. دوره اول ما میخواستیم به دستاوردهای اونا برسیم ولی با تواناییهای خودمون که شخصیتهای بارزش امیرکبیر و عباس میرزان. اما دوره دوم منورالفکران معتقد بودند که ما باید دقیقا مثل اونا بشیم که شخصیتهای بارزش میشن تقی زاده و ... . به عبارت دیگه دوره اول تحلیل این نبود که برای رسیدن به دستاوردهای اونا باید خود اونا شد ولی دوره دوم این تحلیل رو داشتن. به اندازه فهمم عرض میکنم. بعد مگه تو بازه دوره دوم جریانات ضد تجدد تو غرب شکل گرفته؟! اگرم گرفته باشه ( که البته مصداقی تو ذهنم نیست ) مگه به ایران هم رسیده؟
8
1
4 روز پیش
خب دوره دوم رو که اقای کچویان میگه دوره انتقادیه تو دوره انتقادی میخواستیم مثل اونا بشیم؟ من هم مصداقی تو ذهنم نیست ولی منشا برام مبهمه مثلا تو فقه وقتی میخوان یچیزی رو ثابت کنن که هست ولی ایه و روایت ندارن میکن باید به سیره متشرعه مراجعه کرد. اگر نبود حتما متشرعین میرفتن از امام میپرسیدن و اون سوال و جواب به ما میرسید حالا که نرسیده پس یعنی حرف ما ثابت میشه الانم سوال من همینه دقیقا از کجا توی ایران نگاه انتقادی شروع شد؟ اگر از خود جریانات فکری ایران بود باید به ما میرسید البته من کم خوندم ولی شما بگید دقیقا اگر توی غرب هیچ جریان ضد تجددی شکل نگرفته پس ما چگونه به این باور انتقادی رسیدیم؟ گرچه تو خود کتاب توضیح اینه که از اول اول افرادی بودن که تنهایی مخالفت خودشون رو اعلام کردند و اینها بعد از مشروطه تبدیل به جریان غالب شدند
0
4 روز پیش
اصول عملیه برای وقتی به کار میاد که هیچ ادله ای نمونده باشه ولی سیره متشرعه خودش دلیل شرعی محسوب میشه البته لزوما وقتی به سیره مراجعه میکنیم کاملا بی ایه و روایت سراغ بحث نرفتیم الان مصداقی که تو ذهنمه اینه که تو بحث پوشوندن وجه و کفین یه عده قائلن که صورت هم باید پوشونده بشه ولی دلیل میارن یه عده میگن اگر قرار بر این بود سیره باید بهش عمل میکرد و اگر خلافش بود باد میرفتن از امام میپرسیدن @aghili
0
نظرات