صفحۀ اصلی
گشت‌وگذار

یادداشت‌های ملیکا (1)

ملیکا

ملیکا

1404/4/4

وقتی که او رفت
وقتی که او رفت
لیزا جوئل

3.8

18

          لورل مک ده سال است با زخم ناپدید شدنِ دختر نوجوانش الی زندگی می کند.
زندگی اش به خرابه ای از غم بدل شده: همسرش را از دست داده، رابطه اش با فرزندان دیگرش هانا و جک سرد شده و قلبش هر صبح با نوستالژی دردناک " چه شد؟ " از خواب بر می خیزد...
اما تقدیر، صفحه ی تازه ای ورق می زند: آشنایی ظاهراً تصادفی با 
" فلوید دان" مردی مرموز با جذابیتی چند لایه و دختر کوچکش" پاپی ". 
پاپی شبحی زنده از الی است! 
این شباهتِ حیرت انگیز، نه تصادفی که گویی از عمق زمان برخاسته.
لورل میان جاذبه ی امید و دافعه ی ترس، قدم به دنیای فلوید و پاپی می‌گذارد.

"لیزا جوئل" با روایتی چند صدایی و تعلیقی نفس گیر خواننده را تا آخرین صفحه در چنگال پرسشی مرموز اسیر می کند!
{ گاهی گم شدنِ یک نفر، اول داستان است، نه آخر آن...}
        
0

6