یادداشت‌های مریم السادات هاشمی (38)

0

          کتاب مجموعه ای از بیانات امام خمینی در سال آخر زندگی ایشان است این سال به جهت اتفاقات مهم همچنین مطرح کردن مهم ترین مباحثی که انگار امام با آن، انقلاب را برای پس از خودشان آماده می‌کردند، مهم ترین سال زندگی امام برای شناخت تفکرات ایشان است.
در این سال وقایعی از جمله پذیرش قطعنامه، برکناری منتظری از قائم مقامی رهبری و پیام ایشان به گورباچوف، فتوای ارتداد سلمان رشدی اتفاق افتاده هر کدام در نوع خود بی نظیر بوده اند و پیامی که برای هر کدام صادر شده به شدت جالب توجه است.
منشور روحانیت، منشور هنر و حکم جدید ایشان در خصوص شطرنج،ابلاغ سیاست های کلی در دوران بازسازی کشور و همچنین وصیت نامه ایشان در این کتاب آمده است.
این نامه‌ها باید ها و نباید هایی است که امام تعیین کرده اند این که هر کدام در عمل مسئولین چه طور پیش رفته نیاز به بررسی جداگانه دارد که برای هر کدام چگونه پیش رفتیم.
دو گانه هایی که در کتاب مطرح می‌شود از جمله دوگانه تجدد و تحجر، عدالت منهای معنویت و معنویت منهای عدالت راه اصلی و محور وحدت اسلام ناب را مشخص می کند.
یکی از ویژگی های گرافیکی مطلوب کتاب، حاشیه نویسی هایش بود که کار را برای مرور کتاب راحت می‌کند.
هر کدام از این نامه ها کتابی مجزا برای تحلیل های مربوط به آن می‌طلبد، البته اگر بخواهید تعداد کمی از این نامه ها را بخوانید حتماً نامه امام خمینی به گورباچوف و منشور روحانیت را بخوانید...
این کتاب گزیده جلد ۲۱ صحیفه امام است شاید دوباره با انگیزه ای که از این کتاب گرفتم خواندن صحیفه امام را از سر بگیرم و بقیه مجلدات آن را مطالعه کنم.
        

0

          در این کتاب به مفهوم و تاریخچه شرق گرایی و وجوه شرق گرایی که شامل سیاست، تمدن و هویت است می‌پردازد .
کتاب به سه بخش تقسیم می‌شود که به کشورهای کره، ژاپن و چین و تولیدات فرهنگی شان از جمله کی‌پاپ، انیمه و تیک‌تاک که تاثیرات زیادی در سطح جهانی داشته اند مربوط می شود.
کره نیز مانند چین سعی در بازسازی تمدن کنفوسیوسی دارد و رویای بازسازی گوگوریو را دنبال می کند البته آموزه های جدید کنفوسیوسی با ارزش های اقتصادی غربی جمع شده است و این ترکیب باعث ایجاد کی‌پاپ و موج کره ای شده است البته کی‌پاپ و کی‌دراما بخشی از موج فرهنگی هالیو یا موج کره ای هستند.
یکی از ویژگی های موج کره ای، نشان دادن جامعه آرمانی از این کشور است که به خوبی توانسته دیدگاه ها را نسبت به این کشور به سمت مثبت تغییر دهد آن هم درمورد کره جنوبی که اختلاف شدید طبقاتی و آمار بالای خودکشی دارد  این دقیقاً تفاوتی است که بین سینمای ایران و تولیدات کره وجود دارد در سینمای ایران نه تنها نکات مثبت جامعه ایران را نشان نمی‌دهد بلکه به جای واقع نمایی به سیاه‌نمایی جامعه ای ایران می‌پردازد.

  پس از سرخوردگی ژاپن در جنگ جهانی، سینما و انیمیشن ژاپن رشد چشم گیری کرد، هرچند که این اعتقاد وجود دارد که انیمه ها فضای صلح و دوری از سیاست را ترویج می‌کنند اما آن ها نیز استفاده سیاسی دارند همان طور که در جریان شلوغی های ۱۴۰۱ دیالوگ های انیمه هایی مثل حمله به تایتان و ناروتو بازنشر می‌شد. باوجود این که در فرهنگ ما عناصر فعال کننده به سمت اعتراض و عدالت خواهی به میزان کافی هست و احتیاجی به عناصر خارج از فرهنگ مان برای بازگرداندن عدالت خواهی نداریم می‌توان انیمه و مانگا را نتیجه تلفیق سنت و مدرنیته دانست 
در آخر می‌رسیم به چین و پلتفرم هایش که زندگی روزمره مردم جهان را به خود عادت داده است. پلتفرمی که در کتاب به تفضیل درباره آن صحبت شده است تیک تاک است که با وجود فیلتر دو طرفه آن در ایران کمتر از دیگر پلتفرم ها مورد استفاده است اما در معادلات سیاسی جهان بسیار تاثیر گذار است.
 یکی از مسائلی که در خصوص فرهنگ شرقی وجود دارد این است که از بعضی جهات شباهت فرهنگی وجود دارد که مقاومت ایرانیان را در پذیرش این فرهنگ می‌شکند هرچند که این فرهنگ به شدت مانند غرب اومانیستی شده و در حوزه اقتصادی نیز نئولیبرالیسم در آن حاکم است . باید توجه داشته باشیم ایران با شرق تعامل دارد ولی قصد شرقی شدن و بهره گیری از فرهنگ شرقی را ندارد
لازم است برای مقابله با موج شرق گرایی صنایع فرهنگی متناسب با فرهنگ ایرانی اسلامی در حوزه های انیمیشن و موسیقی و... گسترش دادو همین طور آرمان‌شهر ایرانی را که برگرفته از دیدگاه دینی ست به مخاطب نشان داد.

        

2

          پس از این کتاب جور دیگری آقا روح‌الله را دوست داشتم، مثل تغییر احساسم به پیامبر اسلام بعد از محمد رسول اللهِ مجید مجیدی؛ واقعا هیچ چیز به اندازه هنر، چه داستان و رمان چه فیلم و موسیقی چنین تاثیری بر عواطف و احساسات انسان ندارد، به همین دلیل است که رهبری می‌گویند که کاش امثال رومن رولان داشتیم که درباره بزرگان مان می‌نوشت.
نادر ابراهیمی شخص عجیبی ست نویسنده دیگری را نمی‌شناسم که تا این حد عقل و احساس،فلسفه و عرفان و تاریخ و حکمت را در هم آمیخته باشد؛ مسئله فلسفی شرور که با آن وجود خدا نفی می‌شود به شیوه ای شاعرانه پاسخ داده شده و تا حدی فکر و عاطفه انسان را همزمان درگیر می‌کند که گمان نمی‌کنم کسی پس از آن این سوال در ذهنش باقی بماند.
کتاب صوتی آن را به صدای آقای وحید یامین پور در طاقچه با عمق جان شنیدم، قلم یامین پور هم به شدت تحت تأثیر نادر ابراهیمی ست و احساس می‌کنم صدای او بهترین صدایی ست که با آن می‌توان آثار نادر ابراهیمی را شنید.
البته این کتاب صوتی الان در طاقچه دردسترس نیست.
        

2

          هرچند که محتوای کتاب مطلوب بود اما انسجام کافی برای این موضوع را نداشت پرسش و پاسخ ها از اصل کتاب جذاب تر بود.
چه نیازی ست به مذهب؟ آیا عقل و وجدان به تنهایی برای زندگی سالم انسان کافی نیست؟ (در این کتاب به صورت دقیفی به سوال جواب داده نشده)

برای حرکت صحیح در یک مکتب نیاز به عامل بازدارنده و پیش‌رونده‌ای داریم که هر کدام از آن ها مانند گاز و ترمز مسیر هستند اگر یکی از این دو در سیستمی نباشد یا حرکتی اتفاق نمی‌افتد یا دچار انحراف از مسیر می‌شود 
عوامل طغیان و خارج شدن از مسیر چه چیز هایی هستند و اسلام چه راهکاری را برای آن در نظر گرفته است؟غرور، حس بی‌نیازی، حس ناامیدی و یأس از عوامل طغیان اند.
انسان وقتی جایگاهش را درمقابل خالق بداند جایی برای غرور باقی نمی‌ماند؛ دین هدف را جایی قرار می‌دهد که انسان هیچگاه احساس بی‌نیازی نکند و همیشه جایی برای رشد داشته باشد، دقیق تر این که هر چه بیشتر در مسیر قدم می‌زند بیشتر فاصله خود با هدف نهایی که رسیدن به بی‌نهایت است را متوجه می‌شود.
یاس و ناامیدی باعث می‌شود که انسان احساس کند که حال که از مسیر الهی دور شدم چه یک وجب چه صد وجب! اما اسلام برای این فکر ترمزی قرار داده که این ترمز توبه و شفاعت است.
عوامل پیشرونده ای که اسلام در نظر گرفته هدف و عشق است که انسان را به حرکت در مسیر وامی‌دارد.
        

2

          نام برخی از گروه هایی که در کتاب مطرح شده بود ممکن است به گوش خیلی از افراد نرسیده باشد. 

جریان های سیاسی ایران را به ۶ دسته تقسیم می‌کند: 
۱- اسلامی 
مفصل ترین بخش کتاب است که به آن نمی‌پردازم  این قسمت از کتاب نمی‌تواند دیدگاه دقیقی از جریانات سیاسی ایران به مخاطب بدهد چون سیستم سیاسی ایران چندان بر اساس ساختار حزبی مرسوم نیست (صرف نظر از خوب یا بد بودن ساختار حزبی) و ممکن است یک نفر خودش را در یک جریان بداند اما رفتار هایش متناسب با آن جریان نباشد به خصوص در جریان هایی که به نام اسلام هستند.
 با معرفی هر حزب یا جریان قسمتی از مرام نامه که از عناوین کلی استفاده می‌کند آورده است اما به دلیل این که تعریفی از دیدگاه هر جریان آورده نشده ممکن است مرام نامه ها با هم شباهت داشته باشند اما مرام و رفتار حزب ها هیچ شباهتی با هم نداشته باشند.

۲- سلطنت طلب 
مبانی فکری آن از مفاهیمی چون شاه‌محوری، باستان گرایی و ناسیونالیسم، سکولاریسم، غرب‌گرایی تشکیل می‌دهد.

۳- مارکسیستی 
این جریان خود دارای انشعاباتی ست: 
1️⃣ مارکسیسم- لنینیسم 
2️⃣ مارکسیسم- مائوئیسم یا مارکسیسم چینی
 که توجه زیادی به طبقه دهقانان دارد
3️⃣چپ نو  
که هم با سرمایه داری تضاد داشته هم گرایشات ضد شوروی داشته

4️⃣ گورباچوفیسم 
و...
مبانی فکری این جریانات : نفی خدا و عالم غیب، نفی مالکیت خصوصی، زندگی اشتراکی و نفی خانواده، زیر بنا بودن اقتصاد است.
گروه های مارکسیستی ایران: نیز حزب توده (چپ قدیم) گروه های پژاک، کومله، سازمان فداییان خلق، حزب دموکرات کردستان و سازمان پیکار هستند.

۴- ملی‌گرای لیبرال 
مبانی فکری این جریانات: تفاخر ملی. باستان ستایی، بیگانه ستیزی و سکولاریسم است برخی از این جریانات اعتقاد به نظام شاهنشاهی دارند با این تفاوت که شاه باید سلطنت کند نه حکومت.
گروه ها و احزاب این جریان: جبهه ملی، ملی مذهبی ها (نهضت خداپرستان سوسیالیست، جاما، ایران فردا)

۵- التقاطی 
التقاط اسلام و مارکسیسم که حاصل آن نهضت آزادی و مجاهدین خلق هستند
التقاط ناسیونالیسم و مارکسیسم که حزب سوم و طرفداران خلیل ملکی اند.
التقاط اسلام، ناسیونالیسم و لیبرالیسم 

۶- روشنفکری 
در ایران نمی‌توان تعریف دقیقی برای واژه روشنفکری پیدا کرد اما در کل جریان روشنفکری را می‌توان به ۴ دسته تقسیم کرد: 
الف) روشنفکر صحیح دینی
ب) روشنفکری التقاطی دینی
ج) جریان روشنفکری لائیک و سکولار 
د) جریان روشنفکری الحادی
تفضیل این جریانات به خصوص درمورد شریعتی و دیدگاه اسلام منهای روحانیت او را در کتاب مطالعه کنید.
        

1

          این سفرنامه را به پیشنهاد سفرنامه نویسان در کتاب «چگونه می‌نویسم» خواندم. سفر حج در آن زمان سختی های بیشتری داشته که در این روایت مشخص است نویسنده به خوبی فضای حج را تصویر کرده است.
کتاب دیدگاه انتقادی جالبی دارد هم نسبت به دینداری تقلیدی هم نسبت به نحوه اداره حج توسط عربستان سعودی؛ جلال معتقد است که سعودی هادر این امر ناکارآمد اند و توان اداره این حرکت بزرگ را ندارند و پیشنهاد اداره بین المللی شهر های زیارتی را دارد (درمورد پیشنهاد او نمی‌توانم نظری بدهم هرچند که خود نویسنده هم شاید نتواند نظر دقیقی درمورد امور سیاسی کلان داشته باشد.)
یکی از مواردی که از ناکارآمدی در اداره حج به آن اشاره شد کشتارگاه عید قربان است تا جایی که اطلاع دارم هنوز هم به همین شیوه است که گوشت قربانی به جای اینکه میان فقرای جهان یا به عنوان تبرک میان مسلمانان پخش شود، حیف و میل می‌شود.
در کتاب از واژه های غیرمودبانه استفاده شده شاید برخی از افراد به خاطر همین صراحت قلم نویسنده به آن علاقه مند باشند اما  هیچ وقت با بیان برخی از واژه ها که از ادب خارج است کنار نمی‌آیم.
کلمه جدیدی که در این کتاب با آن آشنا شدم،«و الخ » مخفف « و الی آخر » است که نویسنده به وفور از آن استفاده کرده است.
آثار زیادی از جلال آل احمد نخوانده ام اما با تفکرات نویسنده تا حدودی در این کتاب می‌توان آشنا شد که دین داری به سبک روحانیت را نمی‌پسندد و به نظر می‌رسد که طرفدار اسلام منهای روحانیت است و از این مسئله که افراد دین‌دار هر از چند گاهی حتی در کنار خانه خدا هم به صحرای کربلا می‌زنند و از امام حسین یاد می‌کنند اظهار کلافگی می‌کند.

        

2

          باید تاریخ بنی اسرائیل را خواند تا اشتباهات شان را تکرار نکرد.ریشه تفکرات صهیونیستی را نیز باید از تاریخ بنی اسرائیل کشف کرد از جمله تفکر برتر دانستن خود از دیگر ملیت ها. از بزرگترین اشتباهات بنی اسرائیل این بود که برگزیدگی خدا برای مأموریت بزرگ را که شنیدند فقط برگزیدگی را پذیرفتند ماموریت بزرگی که آماده‌سازی جهان برای ظهور پیامبر آخرالزمان بوده را نپذیرفتند و احساس کردند آن ها تافته جدا بافته اند که خدا آن ها نجات داده است.
با تن‌پروری و ایراد گیری و مادی‌گرایی راه هدایت پیامبران را سخت کردند، نکته ای که در این کتاب برایم جالب بود این بود که شنیده بودم بنی اسرائیل پیامبران شان را می‌کشتند اما متوجه شدم که منظور این است که با فاش کردن راز های آن ها زمینه قتل پیامبران را فراهم می‌کردند.
 
ماجرای بنی اسرائیل پس از حضرت موسی نیز جالب است که ابتدا هر سبط یا گروهی، قاضی یا کدخدایی داشت که این دوره معروف به دوران داوران است و پس از آن بنی اسرائیل درخواست کردند که پادشاهی داشته باشند که دوره فرمانروایی حضرت داوود و سلیمان اتفاق افتاد اکنون نیز برخلاف ما که معتقد به نبوت این انبیا هستیم یهودیان به دید یک پادشاه قدرت‌مند به این دو نفر توجه دارند نه یک نبی و هدایت‌گر.
نکته دیگری که به چشم می‌خورد انصاف در خصوص این قوم بود که یک ویژگی هر چند در یک قوم همگیر باشد اما استثنائاتی دارد که باید به آن توجه کرد.
دیروز این کتاب را تمام کردم  و امروز سینمایی موسی کلیم الله، فصل طلوع را دیدم تا حدودی آنچه در این کتاب آمده را با فیلم مقایسه کردم بعضی موارد تطبیق داشت از جمله این که فرزندان یعقوب ۱۲ تیره یا سبط شدند و حضرت موسی از سبط بنی لابی ست، فرعونیان یا هر طاغوتی، انبیا و مصلحان را به عنوان ویران‌گر می‌شناسند چون نظم فرعونی را به هم می‌ریزد. و مردم را نیز از همین مسئله می‌ترساند که نظم زندگی شما به هم خواهد ریخت تا در این مسیر انبیا را همراهی نکنند.
اما آنچه که در فیلم قابل توجه بود دیدگاه منتظران منجی در این فیلم بود که انتظار منجی را برای نجات خودشان می‌کشیدند نه هدایت؛ شاید در تاریخ هم این‌گونه باشد و بنی اسرائیل این‌ گونه انتظاری داشتند. که چنین انتظاری باعث می‌شود که قدرت تحمل سختی در این راه را نداشته باشند و دستورات پیامبران را تبعیت نکنند.

این کتاب از آیت الله مصباح یزدی است که تدوین آن برعهده آقای عزیزی کیا بوده، نمی‌دانم چرا آقای عزیزی کیا را به عنوان نویسنده نوشته اند.
        

0