یادداشت‌های مـ🌙ـآه (22)

مـ🌙ـآه

مـ🌙ـآه

5 روز پیش

          این کتاب و وقتی خریدم که خیلی پول نداشتم 🌚
و حس می‌کردم این کتابایی که خیلی معروف شدن و قیمتشونم سر به فلک کشیده زیادی جذبم نمی‌کنن دیگه(البته اینکه اون موقع پول خریدشم نداشتم بی تاثیر نبود😂)
واسه همین رفتم سمت اون کتابایی که اون پشت مشتا بودن 
گفتم حالا به اینام آدم یه فرصتی بده خوبه
این کتاب و بیشتر محض سرگرمی و اینا خریدم و توقع چندانی ازش نداشتم
ولی خب واقعا دوسش داشتم
اینکه دلا مدام تلاش می‌کرد تا اوضاع و رو به راه کنه ولی همش حس می کرد هیچی جفت و جور نمیشه 
و من با این بخش کتاب یه جورایی ارتباط برقرار کردم
به نظرم این کتاب داستان خیلی قشنگی راجب بیماری و عشقه
فضا سازی نسبتا خوبی داشت و میشه گفت کمکم کرد به درک بهتری از اونایی که با مشکل مامان دلا دست و پنجه نرم می‌کنن برسم و با مشکلات خانواده هاشون بیشتر آشنا بشم
واقعا شخصیت بابای دلا رو دوست داشتم
خیلی با درک و فهم بود
و بانوی عسلم با اینکه حضورش خیلی فرعی بود ولی خیلی به دلم نشست(:
در آخر به نظرم کتاب خیلی خوبی بود و ارزش خوندن و داشت


        

0

مـ🌙ـآه

مـ🌙ـآه

5 روز پیش

        وای
واقعا عاشق این کتاب شدم
طوری که بعد خوندنش مدام داشتم می‌گشتم دنبال کتابای دیگه جین وبستر و کتابای دیگه این انتشارات
البته دشمن عزیز رو که شروع کردم به خوندن خیلی اندازه بابالنگ دراز دوست نداشتم و از وسطاش ولش کردم
ولی این یکی محشر بود
عاشق نامه های قشنگ جودی شدم
البته
نمی‌دونم چرا
ولی یه خرده از فاش شدن هویت بابالنگ دراز خورد تو ذوقم
بیشتر یه پیرمرد تصورش کرده بودم😅
ولی خب بازم کتاب خیلی دوست داشتنی ای بود
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

0

          این کتاب زندگینامه آیت الله مرتضی انصاری بود
به نظرم کتاب کتاب جالبی بود و اولش یکمی خسته کننده به نظر می‌رسید مخصوصا اینکه یکمی کلماتش سنگین بود
ولی کم کم آدم با جریان داستان هماهنگ میشه و داستان جذابیتاشو رو می‌کنه
یکی از قسمتای کتاب که خیلی دوسش داشتم اونجا بود که ایشون امام علی ع رو توی خواب میبینن و امام علی توی گوششون سوره حمد رو میخونن 
و سالها بعد که توی نجف درحال تدریس بودن یکی از شاگرداشون که همیشه خیلی ساکت و گوشه گیر بوده،اون جلسه شروع می‌کنه به پرسیدن یه عالمه سوال و هی وسط صحبت ایشون می‌پریده جوری که کلاس و داشته به هم می‌ریخته
آیت الله انصاری بهش میگن که بیا نزدیک و توی گوشش یه چیزی میگن و جوون سرخ میشه و ساکت میشه
شاگردا کنجکاو میشن و بعد کلاس ازش میپرسن استاد چی تو گوشت گفت؟
میگه من حس میکردم چیزی از درس نمی‌فهمم و میخواستم بیخیال تحصیل توی نجف بشم
یه شب رفتم حرم امام علی و گریه و توسل کردم تا عنایتی کنن و خواب دیدم امام علی توی گوشم گفت بسم الله الرحمن الرحیم 
و وقتی بیدار شدم علم زیادی توی سینه م حس کردم طوری که درس رو کاملا می‌فهمیدم و ایرادات وارد بهش رو از اول می‌دونستم
و استاد توی گوشم گفت اونی که توی گوش تو بسم الله گفته برای من تا و لا الضالین خونده...
        

4

        کتاب قشنگی بود
دوسش داشتم
اولش که میخواستم بخونمش دوستم بهم می‌گفت قشنگ نیست و فقط وقت تلف کردنه
ولی به نظرم واقعا ارزش خوندن و داشت
و لطیفه...
واقعا خیلی دلم برای لطیفه سوخت🥲
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

0

        کتاب خیلی خیلی قشنگی بود
سختیایی که آنا میکشید رو واقعا با پوست و استخون حس میکردم بس که نویسنده قلم زیبایی داشت و آدم راحت می‌تونست با شخصیت ها ارتباط بگیره
اینکه آنا چقد برای برادرش تلاش می‌کرد 
و اینکه چه سختیایی توی اون معدن کشید
من با اینکه از پدرش اصلا خوشم نمیومد اما وقتی که توصیفات آنا از اون لحظه مرگ پدرش رو میخوندم گریه کردم...
واقعا کتاب زیباییه
برای رده سنی ۱۲ تا ۱۴ سال پیشنهادش میکنم
ولی برای بزرگتر ها ممکنه جذابیت کمتری داشته باشه
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

0

        کتاب خیلی خوبی بود به نظرم
این که لیلی تونست اونقدری به خودش جرئت بده و بخاطر دخترش اون تصمیم سخت رو بگیره و از رایل درخواست طلاق کنه قابل ستایشه
راستش از همون اول شخصیت رایل به دلم ننشست
نمی‌دونم چرا ولی از همون اول کار ازش بدم میومد 😅
و سر اینکه چه بلاهایی سر لیلی آورد خیییلیییی حرص میخوردم واقعا
آلیسا و مارشال دوتا از شخصیتایی بودن که خیلی دوستشون داشتم
و همین طور اطلس
در کل داستان خوبی بود
پیشنهادش میکنم
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

0

          واقعاً واقعا واقعا
هنوز هم وقتی که چند صفحه آخر کتاب رو میخونم گریه میکنم🙂💔
راستش من امیدوار بودم که یه اتفاق جادویی بیفته و سم زنده بشه😅
ولی خب...
درسته که یکم جادو توی داستان بود
ولی این بازم زندگی واقعی بود
زندگی که سم توش مرده بود
هر خط رو که میخوندم خودم و جای جولی می‌ذاشتم...
تصوراتم راجب اینکه با سم فارغ‌التحصیل میشیم
باهم از اون شهر کوچیک میریم
عروسی میکنیم...
خودم و جای سم می‌ذاشتم 
اینکه چقدر دوست داشتم با جولی فارغ‌التحصیل بشم...
با دوستام...
دلم برای داداش کوچولوم تنگ میشه
واسه مامانم
بابام
جولی 
واسه زنده بودن...
اینکه چقدر میترسم فراموش بشم🥲
ولی همچنان این داستان پریان نیست
بلکه زندگی واقعیه
این داستان داستان غم‌انگیزیه اما به شما یاد میده که گاهی اوقات اتفاقات غم‌انگیز اتفاق میفتن و این تقصیر هیچ‌کس نیست...
و هیچ کسی هم نمیتونه این و تغییر بده
پس گاهی اوقات باید تلاش کرد تا باهاش رو‌به‌رو شد
و سازش کرد
ممکنه درد داشته باشه🙂
اما قبول نکردن حقیقت فقط باعث میشه بیشتر درد بکشی...
این کتاب رو واقعا واقعا واقعا پیشنهاد میکنم 
مخصوصا کسی که عزیزی رو از دست داده به نظرم این کتاب خیلی میتونه کمکش کنه
یکی از بهترین کتاباییه که خوندم(:
        

0

          برخلاف تبلیغات خیلی زیادی که راجب کتاب شده بود،این کتاب برای من کتابی نبود که بخوام بهش عنوان شاهکار رو بدم یا هرکس و میبینم بگم وااییییییییییی 
دسته چهارم و خوندی؟
شخصیت پردازی نسبتا خوب بود
اژدها ها خیلی جالب بودن و مدرسه اژدها سواری هم خیلی دوست داشتم
ولی این کتاب دوتا نکته منفی داشت
اول اینکه ویولت خیلی از اول کتاب به عنوان یک شخصیت ضعیف شناخته میشد و میدونست که اگه به مدرسه اژدها سواری بره امکان مردنش هست
از اول عمرش هم داشته برای کاتب شدن درس میخونده اما وقتی مادرش میگه که باید عضو سواره نظام بشی بدون هیچ تلاشی میپذیره و حتی سعی نمیکنه با کمک کسایی که مخالف رفتنش بودن خودش و نجات بده 
حتی یک ذره
فقط برای اینکه ثابت کنه ضعیف نیست؟
خب این خیلی غیر منطقیه
خیلی راحت رویاش که کاتب شدن بود و ول کرد تا ثابت کنه ضعیف نیست؟
و به طرز معجزه آسایی از همه اتفاقای خطرناک جون سالم به در می‌برد 
و این درحالی بود که افراد قوی تر توی اون چالش ها کشته میشدن

دومین نکته منفی که داشت این بود که صحنه زیاد داشت و واقعا برای گروه سنی نوجوون ها که خیلی هم این کتاب بینشون طرفدار پیدا کرده از نظر من مناسب نبود
این موضوعش یکمی اذیت کننده بود که عشق رو اومده بود از یک چیز مقدس خلاصه کرده بود توی روابط فیزیکی
و صحنه هایی داشت که به نظر من اگر اون صحنه ها نبود نه تنها به اصل داستان کتاب صدمه نمی‌زد
بلکه برای گروهی سنی ۱۴ ۱۵ سال که انقد طرفدار پیدا کرده بینشون مناسب تر بود
ادر کل کتابی نیست که پیشنهادش کنم
چون به نظرم نکات منفی ش به نکات مثبتش غالب بود
        

1

          کتاب بی سرزمین درباره پسری سوری به اسم احمده که پدربزرگ،مادر، و دوتا خواهر کوچکترش یعنی نوری و یاسمین رو توی بمباران از دست داده و توی جریان مهاجرتشون، پدرش رو هم از دست میده 
و پسری آمریکایی به اسم مکس که پدر و مادرش از واشنگتن به بلژیک نقل مکان میکنن 
احمد خیلی اتفاقی سر از زیرزمین خونه مکس درمیاره و تصمیم میگیره چند وقتی رو اونجا بمونه
تا اینکه مکس پیداش می‌کنه
مکس اول تصمیم میگیره که اون و به پدر و مادرش لو بده اما کم کم به نظرش میرسه که شاید احمد بی آزار باشه و اینجوری میشه که لوش نمی‌ده
کم کم دوستی عمیقی بین این دو پسر شکل میگیره 
اون قدری که مکس تصمیم میگیره یه نقشه عجیب غریب و البته نبوغ آمیر رو برای کمک به احمد پیاده کنه و اون اینه که احمد رو توی مدرسه ثبت نام کنه
زندگی خارج از اون زیرزمین جریان داره اما برای احمد خیلی سخته که بتونه جزء اون زندگی بشه...
اونم وقتی که توی جای جای بلژیک و فرانسه حملات تروریستی انجام میشه و داعش مشئولشونه
چیزایی که خیلی توجهم رو توی این کتاب جلب کردن 
سختیایی بود که مسلمون ها توی بلژیک باهاش رو به رو بودن
بخاطر کارهای داعش همه نسبت به مسلمان ها بدبین بودن
و نویسنده این و به خوبی بیان کرده بود
اینکه وقتی پدر و مادرا میومدن دنبال بچه هاشون به مادرایی که روسری داشتن چپ چپ نگاه میکردن
و اینکه چقدر مردم نسبت به پناه جو های سوری نگاه منفی داشتن و حاضر به کمک بهشون نمیشدن
وقتی سختیایی که احمد برای مدرسه رفتن میکشید و میخوندم می‌فهمیدم چیزی که ما هر روز براش غر می‌زنیم چیزیه که آرزوی خیلیاس
اینکه نویسنده به خوبی سبک زندگی احمد رو توصیف کرده بود باعث شکل‌گیری ارتباط خیلی عمیق تر بین خواننده و  شخصیت ها میشه
غذای عید فطر، نماز خوندن و بازی توی کوچه های حلب
و در آخر اینکه نویسنده به خوبی احساساتی مثل ترس موقع حملات تروریستی یا ترس خانواده احمد موقع بمباران رو بیان کرده بود
اینکه موقع حمله تروریستی پدر و مادر ها با چه عجله ای میرفتم دنبال بچه هاشون مدرسه
یا اینکه خواهر کوچیکتر احمد چجوری وقت بمبارون می‌لرزید🙂💔
اینا باعث میشد ارتباط عاطفی عمیقی با شخصیت ها بگیرم
درکل داستان خیلی خیلی قشنگی بود که واقعا توصیه میکنم بخونیدش


        

3