یادداشت‌های رجا (33)

رجا

رجا

1404/3/29

          ◾آهار را مجموعه جوانان پر شور مشهدی، راه انداخته‌اند، آن هم جوری که اصلا فکرش را نمی‌کنی! آهار قرار بوده، گره‌ای از کار مردم باز کند، اتفاقا نیروگاه مشهد هم نزدیک بوده و دوستان دورتر نرفته بودند و کارشان را همان‌جا بنا کرده بودند...!

◾ سیستم‌های کنترل و مدیریت نیروگاهی در ایران، عمدتا مبتنی بر تجهیزات شرکت آلمانی زیمنس است و نیروگاه‌های ساخته شده پیش از انقلاب، بیشتر آمریکایی و ساخت شرکت GE. البته شرکت سوئدی آلستوم هم تلاش‌هایی برای ورود به بازار انرژی ایران، پیش از انقلاب داشته که چندان موفقیت آمیز نبوده اما آنقدر موفق بوده که نیروگاه بخاری در محله طرشت تهران بسازد و مردم فهیم تهران هم کل آن محله را به افتخار این شرکت، محله آلستوم نامگذاری کنند!😅😉

◾نیروگاه‌های برق، بخشی از تاسیسات کلیدی و زیر ساخت‌های اساسی هر مملکتی‌اند که خاموشی و استراحت برایشان تعریفی ندارد. چنین مجموعه‌ای باید به گونه‌ای طراحی بشود که پایداری و دوام بالایی در شرایط مختلف را داشته باشد و البته ملاحضات دیگر. همین مسائل اهمیت و ارزش تجهیزاتی که شرکت آهار تولید می‌کند را دو چندان می‌کند.

◾در کتاب جایی حرف از سیستم‌های DCS یا Distributed Control System به میان می‌آید. باید توجه داشت که برای مدیریت فرآیند  یک پلنت یا مجموعه صنعتی بزرگ و غول‌پیکری مثل یک نیروگاه برق یا شرکت پتروشیمی یا پالایشگاه، سیستم‌های مدیریت توزیع‌شده یا نامتمرکز (Decentralized) قلب و اساس سیستم کنترلی هستند. فرآیند همواره در جریان است و مقطعی نیست که بتوان پارامترها را بعد از اتمام کار بازبینی و بهینه کرد. دقت و کیفیت انجام کار در کنار سرعت، اساس این سیستم‌های مدیریتی است.

◾در کشور ما، عموما از DCSهای شرکت‌های غربی استفاده می‌شده است. و البته بعدتر به علت‌ تحریم‌ها، مدتی پای یوکوگاوا ژاپنی به تاسیسات ایرانی باز شد که آن هم دیری نپایید و تحریم را سر نیزه کرد و دست شرکت‌های ایرانی را تا آرنج توی پوست گردو گذاشت! که آهار، با زحمات فراوان کارت‌های این سیستم پیچیده را با موفقیت تولید می‌کند و برای اولین بار در نیروگاه گازی جم (که از آن به اشتباه نیروگاه کنگان  اسم به میان آورده) نصب می‌کنند.

◾جایی در کتاب اشاره می‌شود که در گذشته شرکت‌هایی در ایران سیستم DCS ساخته‌اند که بعدها، پیگیری نشده و دیگر خبری از تداوم کار آن‌ها نیست. بد نیست بدانید، شرکت کرمان تابلو (Kerman Tablo Co) در گذشته با موفقیت سیستم DCS تماما ایرانی Persia-A را با موفقیت طراحی و پیاده‌سازی کرده است و بخشی از زیرساخت‌های اساسی کشور از آن بهره می‌برد. ضمن آن‌که این سیستم بسیار با کیفیت و حرفه‌ای طراحی و مهندسی شده بود و یک سر و گردن از نمونه‌های غربی و شرقی، به واسطه پشتیبانی در دسترس و همچنین شناخت عالی و دقیق از صنایع ایرانی بالاتر بود. که متاسفانه با فوت آقای ناصر حیدری‌نسب، موسس شرکت،  این شرکت نتوانست مثل گذشته کار کند و رفته رفته مهندسین و کارکنان زبردست و برجسته آن به کشورهای خارجی مهاجرت کردند یا این شرکت را ترک کردند. حیف شد...
        

7

رجا

رجا

1404/3/29

          ◾با این‌که دو سالی از پایان کارم با شرکت‌های ریز و درشت دانش‌بنیان تمام شده و این روزها دغدغه‌ها و برنامه‌های دیگری دارم، اما خواندن این کتاب، داغ آن روزهایم را تازه کرد.

◾شب‌خوابی کف شرکت با زیراندازی از پلاستیک حباب‌دار و کارتن‌های محصولات و پتویی از کاپشن کثیف و زنگار گرفته از باران اسیدی و نمناک تهران! یا درگیری با مسئولین پر رو و بدتر، دروغگوی وزارت نیرو، دویدن دنبال استانداردهای CE و TUV اروپایی برای شرکت دولتی داخلی که سازمان استاندارد ملی مملکت را قبول ندارد و آخر سر دور خوردن از شرکت‌های دولتی وصل به چاه‌های نفت‌خیز جنوب!

◾همگی را درک کرده بودم. در میانه‌های بحران ترور حاج قاسم عزیز، وقتی که خون در رگ‌هایم مثل روغن داغ می‌جوشید، پشت میز کار در اتاقک کوچک (که بعدها فهمیدم این اتاقک در واقع گل‌خانه آن واحد بوده و دوستانم با قیمت پایینی اجاره‌اش کرده بودند!) می‌نشستم و کار می‌کردم، حتی تصورش را هم نمی‌کردم که شرکت‌ها و مجموعه‌های خصوصی دیگری هم رنج ما را کشیده بودند و جاده پیشرفت تولید داخل را هموارتر کرده‌اند.

◾تجربیات این شرکت در پروژه‌های دولتی، نظام قراردادی و پرداختی نامنظم و پر ایراد و هم چنین حرکت به سوی محصول محوری به جای پروژه محوری و کار با مردم عادی به جای مشارکت در پروژه‌های دولتی، تجربیات مشترک بیشتر شرکت‌های ریز و درشت نوپای یکی دو دهه اخیر است.

◾دم‌شان گرم! انشاله همیشه موفق و سربلند باشند...
        

8

رجا

رجا

1404/3/15

          ◾جمکو را مدت‌هاست می‌شناسم، از پیش از خواندن این کتاب، به واسطه کار و تحصیلاتم با این شرکت آشنا بودم.
◾همیشه در نگاه مهندسی‌طور من، حداقل یک شرکت ایرانی بی‌نظیر در هر حوزه‌ای وجود دارد که محصولاتش توانایی رقابت با برترین برندهای دنیا در همان حوزه را داراست. جمکو، همان شرکت بی نظیر در حوزه موتورهای الکتریکی است.
◾از دولتی بودنش خیلی ناراحت بودم! همیشه این ترس راداشتم که در آمد و رفت‌های سیاسی مسئولینی که پی‌ پر کردن رزومه‌اند، هپکویی یا آذرآبی یا هفت تپه‌ای یا صدرایی یا واگن پارسی بشود! عاشق کیفیت محصولاتش بودم! با غرور از آن حرف می‌زدم! اصلا ساخت ایران، یعنی این...
◾اما، آن روزی که برادر احسان عزیز، عملیات احیا به دست به سراغم آمد، باورم نمی‌کرد که سرنوشت هپکو و آذرآب، هفت تپه و واگن پارس، مو به مو برای جمکو رخ داده باشد!
◾محمد حکم‌آبادی، نویسنده چیره‌دست و حرفه‌ای، احیا این شرکت برجسته را به خوبی تصویر می‌کند. سطر به سطر کتاب برایم آشناست. تلاش‌های یک دو جین مهندس میان سنگ و آهن برای احیا این کارخانه از دست رفته و خیانت مشتی مفت‌خور دریوزه که از بد روزگار هم‌وطن ما و این ملت شده‌اند. حتی تصورش هم نمی‌کردم جمکویی که همیشه آن را ستایش می‌کردم، این چنین از ویرانه‌ای بلند شده باشد! چه سرنوشت عجیبی!
◾دم نویسنده و انتشارات گرم، انشاالله همیشه موفق و سر بلند باشند...
        

13

رجا

رجا

1404/3/15

          ◾روزگار نوجوانی که دانش‌آموزی در بوشهر بودم و باید هر چند ماه یک‌بار جاده بوشهر تا بندر کنگان (از شمال تا جنوب استان در یک خط ساحلی) را طی می‌کردم تا به شهر مادری‌ام برگردم، همیشه تابلو سبز رنگ بزرگ کنار پل روگذر چغادک نظرم را جلب می‌کرد. کدام دکتر حسابی این جاده را نقشه برداری کرده است؟! همان حسابی کتاب فیزیک؟! فیزیک کجا و نقشه برداری کجا؟! داریم اصلا؟!
◾حتی تصورش هم نمی‌کردم این جاده ای که باید سالی چندبار سرو ته آن را می‌رفتم و می‌آمدم را هشتاد نود سال پیش، جوانی تحصیل کرده و برجسته، نقشه برداری کرده باشد و آرام آرام خودش را بالا کشیده باشد تا نظرها را معطوف به خود و اعتمادها را جلب کرده باشد تا بعدتر فرصتی دست دهد و دانشسرایی و بعدتر دانشکده و دانشگاهی راه بیاندازد برای فردای این خاک...
◾تحقیقات، ایده‌ها، آثار و روش‌های دکتر حسابی، شاید برجسته‌ترین و بی‌نظیرترین در نوع خود نباشد، اما این زحمات، تلاش‌ها و کارها در عصری صورت پذیرفت که کمترین درکی از علم مدرن و علوم پایه در این کشور باقی نمانده بود. در واقع در برهه زمانی میان تاسیس مدرسه دارالفنون تا تاسیس دانشگاه تهران، یک دوره تاریک علمی در ایران است. که پایان آن را مدیون دکتر حسابی هستیم.
◾ رضا منصوری، استاد سابق فیزیک دانشگاه شریف، در مقاله‌ای کوتاه درباره دکتر حسابی، دست به تخریب شخصیت این انسان بزرگوار زده‌ و او را متهم به عدم درک قواعد پایه و ابتدایی فیزیک و ناتوانی در حل مسائل پیش پادافتاده کرده است که البته از رضا منصوری اصلا بعید نبود و البته که مسبوق به سابقه هم هست! (همین رفتار را هم با دکتر گلشنی، استاد سابق فیزیک دانشگاه شریف، داشته‌ است!) 
        

10

رجا

رجا

1404/2/24

          ۱. پرواز شبانه، داستان نیست! بی‌خود دنبال یک داستان هیجان انگیز و نفس‌گیر نباشید!

۲. همه این کتاب دو سو دارد. یک سمت ریویر و تعهداتش و در سمت دیگر خلبانان و مکافات‌های پرواز در شب!

۳. ریویر می‌خواهد هر طور که شده طلسم پرواز در شب را بشکند و انتقال محموله‌های پستی را شبانه هم به جریان وادارد، حالا میان تعهدات حقوقی این اتفاق و وجدان خود گیر کرده است. ریویر هیچ‌گاه، وقت خود را بابت آنچه خودش عشق و عاشقی می‌نامد، نگذاشته و مرد کارش بوده تا مرد خانواده! و مناسبات زندگی یک زوج را چندان درک نمی‌کند و حتی حسرت داشتن یک همسر را دارد...

۴. ریویر در میانه شب، تقریبا اطمینان حاصل می‌کند که یک هواپیمای پستی را از دست داده است. قرار گرفتن او بر سر دوراهی تصمیم به خطر انداختن جان خلبانان و یا ملغی کردن برنامه پرواز شبانه، به خوبی مرزهای اخلاقی نظام فکری و فلسفی را نشان می‌دهد. چیزی که اگزوپری جنگ دیده، دست ورزیده‌ای در نقد ملایم آن دارد...
        

19

رجا

رجا

1404/2/13

          ۱. تام کوپر، محقق برجسته و نویسنده چیره دست اتریشی است که مطالعات گسترده‌ای پیرامون جنگ‌های هوایی در خاورمیانه داشته است. او تاکنون کتاب‌های زیادی در باب تاریخ‌نگاری جنگ در خاورمیانه و ایران منتشر کرده که فقط همین کتاب ترجمه شده است. (از جمله، کتاب دیگری با همین نام و پیرامون نبردهای F-4 Phantom II ایران در جنگ تحمیلی.)

۲. این کتاب در ۱۰۰ صفحه به زبان انگلیسی و توسط انتشارات Osprey به چاپ رسیده که ترجمه آن بیش از ۲۰۰ صفحه دارد! مهمترین دلیل آن هم توضیحات اضافی و اغلب بدردنخور مترجم است! کتاب از ترجمه نسبتا روان و منسجمی برخوردار است ولی اصلا کیفیت تصاویر و چاپ آن با نسخه انگلیسی‌اش قابل مقایسه نیست. و اگر این پرنده آهنین را دوست دارید، حتما نسخه انگلیسی این کتاب را ببینید! لذت می‌برید...

۳. متاسفانه، به علت کمبود اطلاعات و عدم انتشار اسناد نبردهای هوایی در طی جنگ هشت ساله، بسیاری از اطلاعات کتاب ناقص است یا اطلاعات اندک است. و جای تاسف بیشتر دارد که پیرامون نبردهای کشور خودمان باید پای صحبت‌های یک آدم خارجی بنشینیم. (خسته نباشید خدمت عقیدتی سیاسی و کل مجموعه ارتش.)

۴. فصل اول کتاب به بررسی فنی هواپیما و برنامه خرید ایران می‌پردازد که بخش زیادی از تاریخچه آن و روند خریدش توسط ایران ناگفته می‌ماند! (به همان علت پیشین و سیاست انتشارات مبنی بر نپرداختن به اطلاعات جزئی) و سپس در طی فصل‌های بعدی به تاریخچه درگیری‌های آن با نیروی هوایی عراق می‌پردازد. در این فصل‌ها، به صورت مکرر از خلبانان برجسته نیروی هوایی ارتش ج.ا.ایران نام می‌آورد که پیروزهای چشمگیری در نبردهای هوایی داشته‌اند. شاخص‌ترین آن‌ها، مرحوم امیر خلبان جلیل زندی است.
        

11

رجا

رجا

1404/2/3

          1. کتاب از غلط‌های  فاحش املایی و ویرانگر ترجمه‌ای رنج می‌برد! وضعیت ویراستاری کتاب چنان بغرنج است، که گاهی مجبور می‌شدم دست به رمزگشایی از منظور مترجم بزنم! و البته گاهی هم سری به نسخه زبان‌اصلی کتاب! ولی کتاب، خواندنی است. ارزشش را داشت!
2. نویسنده (کای برد)، با کتاب American Prometheus: The Triumph and Tragedy of J. Robert Oppenheimer (پرومته آمریکایی، پیروزی و تراژدی جی رابرت اوپنهایمر) در سال 2006 به جایزه ادبی پولیتزر دست‌یافت. (این کتاب، اساس فیلم سینمایی Oppenheimer ساخته سال 2023 اثر کریستوفر نولان است.)  و به نوشتن زندگی‌نامه شخصیت‌های شهیر آمریکایی شهره است. کتاب جاسوس خوب نیز بر همین وزن با همین کیفیت نوشته‌شده و دارای چارچوب مشخصی است. نویسنده، گاهی انتقاداتی به سیاست‌های امریکا در قبال اسرائیل دارد ولی هیچ‌گاه زیاده‌روی نمی‌کند و فلسطین را حق مسلم اسرائیلیان می‌داند!!
3. باید توجه داشت که نویسنده به‌مانند دیگر شرق‌شناسان، با اسلام از دریچه اسلام اهل سنت آشنا شده است و تشیع را انشعاب و انحراف از اسلامی تلقی می‌کند. و همچنین اسلام را آئین اعراب می‌داند و همه بدعت‌های اعراب را بخشی از سنت‌های اسلام می‌داند. 
(برای آشنایی با این نظام فکری به مقدمه کتاب دولت و حکومت در دوره میانه اسلام نوشته آن. کی. اس. لمبرتون با ترجمه علی مرشدی زاده از انتشارات تبیان بنگرید.)
4. نویسنده در همه کتاب، با زیرکی تمام نامی از جریانات شیعی و مبارزات آن‌ها نمی‌برد و همه هم‌وغم جاسوس خوب داستان (رابرت ایمز) را حل‌وفصل بحران اعراب و اسرائیل می‌داند. او در میان سطور متعدد که از وضعیت مردم لبنان و فلسطینیان ساکن در اردوگاه‌های لبنان می‌نویسد، کمترین اشاره‌ای به مردم فقیر و درمانده جنوب لبنان و شیعیان نمی‌کند! انگار آن‌ها وجود نداشتند! و همیشه این اکثریت مطلق تاریخی لبنان را با سنی‌ها جمع می‌زند و در برابر مارونی‌ها تعریف می‌کند!
5. این سانسور عظیم شیعیان لبنان، درجایی از کتاب یقه نویسنده را می‌گیرد و او را مجبور می‌کند تا از تماس تلفنی رابرت ایمز با علی حسن سلامی برای به دست آوردن اطلاعاتی از وضعیت امام موسی صدر ربوده‌شده در لیبی، بنویسد! نویسنده در یک خط سعی می‌کند ماجرا را جمع کند و می‌گوید که ایشان، شخصیتی محبوبی بود که با همه نشست و برخاست داشت ولی بازهم از شیعیان خبری نیست...
6. در همه این کتاب از تلاش‌های آمریکایی‌ها برای اجبار یاسر عرفات و ساف از دست کشیدن از سلاح و حرکت به‌سوی شکل دادن یک تشکیلات سیاسی برای رهبری باقی‌مانده فلسطینیان در سراسر دنیا، حرف می‌زند. همکاری گسترده عرفات با آمریکایی‌ها در حفاظت از اشخاص آمریکایی و سفارت این کشور تعجب‌برانگیز است! بااین‌حال به‌خوبی نشان می‌دهد که روز پس از خروج عرفات و ساف از لبنان، اسرائیل به همکاری فالانژها، کشتار وحشیانه آوارگان فلسطینی و شیعیان جنوب لبنان در اردوگاه صبرا و شتیلا را سامان دادند و چندین هزار نفر را قتل‌عام کردند که جنازه برخی‌ها هنوز کشف نشده است. خوب دقت کنید که شیعیان جنوب لبنان در کشور خودشان در اردوگاه آوارگان فلسطینی می‌زیستند! ولی خبری از مبارزات ضد تبعیض و اشغالگری آن‌ها در کتاب جاسوس خوب آمریکایی نیست!
7. در یک تحریف گسترده و مزخرف تاریخی، نویسنده تلاش پنهانی دارد تا با نام نیاوردن از شیعیان در همه سطور کتاب، به‌یک‌باره با انفجار ساختمان سفارت امریکا در بیروت، از یک جریان تندرو اسلامی به نام حزب‌الله رونمایی کند و شیعیان را از پشت پرده بیرون بیاورد و به‌عنوان اسلام بنیادگرا معرفی کند! اما دقت داشته باشید که جنبش امل لبنان در سال 1970 و همان روزگار ابتدایی آشنایی سلامه و ایمز به‌واسطه زین در لبنان، تشکیل شد و احتمالاً همان روزهایی که علی حسن سلامه، مصطفی زین و رابرت ایمز و خیلی‌های دیگر در لابی‌ها و بارهای هتل‌های متنوع لبنان در حال عیش و نوش بودند، سید موسی صدر که ایران را مدت‌ها پیش رها کرده و به لبنان آمده بود در تلاش بود تا بنایی برای آوارگانی بسازد که در کشور خودشان غریبه بودند.
8. در این کتاب به نوع همکاری شخصیت‌هایی مثل محمد الکبیسی، مصطفی زین و علی حسن سلامه با رابرت ایمز دقت کنید. همیشه تصور این بوده است که جاسوسی با مقاصد مالی و در قبال پول و ثروت صورت می‌گرفته است و جیب خالی را عامل اصلی جاسوسی معرفی می‌کرده‌اند. اما دیده می‌شود که انگیزه‌های ایدئولوژیک، چه جاسوسان برجسته‌تری می‌سازد! اغلب این افراد در تلاش برای ساختن کشوری بهتر، جامعه‌ای آرام تر و یا اهداف این‌چنینی بودند و ایمز را سرپل خوبی برای تعامل با امریکا می‌دانستند. اما واقعیت این است که بحران اصلی را خود آمریکایی‌ها رقم می‌زدند و نقطه مرکز پرگار بحران و خشونت همیشه آمریکایی‌ها بودند.
9. حتما کتاب «لبنان» نوشته شهید عزیز دکتر مصطفی چمران را بخوانید تا از وضعیت لبنان و شیعیان آن در دهه 60 و 70 میلادی به خوبی مطلع شوید.
        

8

رجا

رجا

1404/1/25

◾دکتر مصطف
          ◾دکتر مصطفی چمران ساوه‌ای، فارغ‌التحصیل کارشناسی رشته مهندسی الکترومکانیک دانشگاه تهران بود که در سال ۱۳۳۸ با بورسیه دانشجویان نخبه، عازم دانشگاه Texas A&M می‌شود و کارشناسی ارشد خود را در رشته الکترونیک به پایان می‌رساند.
◾او پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود را با عنوان  An integrator based on motion and electrostatic charge پایان می‌رساند. (متاسفانه دسترسی به این رساله میسر نیست.) و برای طی دوره دکتری خود در رشته الکترونیک و فیزیک پلاسما عازم دانشگاه برکلی در کالیفرنیا می‌شود. در طول دوره دکتری، ایشان زیر نظر پروفسور دیوید اسلوان، از اساتید و پژوهشگران برجسته حوزه فیزیک پلاسما، شروع به کار بر روی رفتار الکترون‌ها در لامپ‌های مگنترونی در فرکانس‌های بسیار بالا می‌کند.
◾ایشان رساله دکتری خود را با عنوان Electron Beam in the Cold-Cathode Magnetron به سرانجام می‌رساند و سپس به واسطه تحقیقات گسترده در حوزه الکترونیک فرکانس بالا، به آزمایشگاه بل راه می‌یابد تا بر روی تکنولوژی‌هایی که لبه‌های علم آن روزگار بودند، کار کند.
◾ایشان پس از مدتی کار در این آزمایشگاه پیشرفته و کشور مدرن را رها کرده و عازم مصر و سپس لبنان می‌شود تا باری از روی دوش ملت ستم دیده آن دیار بردارد.
◾رساله دکتری ایشان، توسط دکتر رضا امراللهی، از روئسای پیشین سازمان انرژی اتمی ایران، به فارسی ترجمه شده است.

(تصویر: دکتر چمران در آزمایشگاه الکترونیک دانشگاه برکلی کالیفرنیا)
        

19

رجا

رجا

1404/1/18

          ◾در دهه ۶۰ میلادی، سروان چارلی بکویث، افسر کلاه سبز ارتش امریکا ( Green beret) در برنامه تبادل نیروی‌ ویژه دو کشور امریکا و انگلستان، عازم این کشور می‌شود تا در کنار نیروهای ویژه این کشور (SAS)، یک سال را سپری کند، چیز میز یاد بگیرد و یاد بدهد! اما یاد دادن چیز میز به کسانی که در میانه آسایشگاه چای درست می‌کنند و اهمیتی برای نظم و دیسیپلین نظامی قائل نیستند، کمی پیچیده است!
◾سبک زندگی خاص، آموزش‌ها و روش‌های SAS، خیلی زود نظر بکویث جوان را تغییر می‌دهد. گاردش را شل می‌کند و به او می‌فهماند که ارتش امریکا، نیازمند بازبینی ساختار نیروهای ویژه‌اش دارد. و به قول بکویث: این چیزی است که امریکا به آن نیاز دارد...!
◾در طول یک دهه بعد، چارلی بکویث عمر خود را پای فهماندن این نکات به ژنرال‌های خرفت ارتش امریکا تلف می‌کند تا بالاخره با دردسر فراوان و خون دل خوردن، نیروی ویژه دلتا را تاسیس می‌کند.
◾دهه 6۰ و 7۰ میلادی، اوج حملات چریک‌های نزدیک به شوروی و شیوع حملات تروریستی در غرب بود. ضرورت بنیانگذاری واحدهای عملیات ویژه ضد تروریستی، بیش از پیش نمایان شد. و در این عصر نیروهای مسلح شاهد رشد واحدهای ضد تروریستی بوده‌اند.
◾بکویث، کارش را توفانی آغاز می‌کند! نیروهای یگان او در بسیاری از حوزه‌ها سرآمد یگان‌های ارتش آمریکا بودند! تا اینکه در زمستان ۱۹۷۹ میلادی، به دور از تصورات و محاسبات غربی، انقلاب مردمی ایران پیروز می‌شود و در یک اقدام بی‌سابقه، همه دیپلمات‌ها و کارکنان سفارت آمریکا در ایران را به صورت رسمی، گروگان می‌گیرند! کارتر، رئیس جمهور وقت امریکا، بکویث را مامور به پایان دادن به این معضل می‌کند! کار تا ناو نیمیتز، خوب پیش می‌رود. اما بحران از لحظه برخواستن RH 53D sea stallion از روی عرشه ناو نیمیتز آغاز می‌شود و عملیات در میانه بیابان‌های اطراف طبس، با موفقیت شکست می‌خورد!
◾این شکست، پایان دوران حرفه‌ای نظامی بکویث و بر باد رفتن رویای ژنرالی و فرماندهی سطوح عالی در ارتش امریکا برای او بود! در طی سالیان بعد از این شکست، در سطوح مختلف ارتش امریکا، تحقیقات گسترده‌ای بر علل شکست این عملیات انجام شد. از گزارش دریادار هالوی گرفته تا پایان‌نامه‌های متعدد نظامی، دلایل متعددی را برای این شکست خفت‌بار ردیف کردند! که خواندنشان، شدیدا به نظامیان و محققان این حوزه پیشنهاد می‌شود.
◾ویلیام کوهن، ژنرال بازنشسته نیروی هوایی امریکا، در کتاب «هنر یک استراتژیست» درباره این عملیات می‌گوید: این عملیات برای شکست، طراحی شده بود!
        

13