یادداشتهای خآنوم"میم" (8)
1403/12/11
امیدوارم این آخرین جلد خدمتکار نباشه . من معمولا از مجموعه هایی که بی دلیل بیشتر از پنج یا شیش جلد میشن خوشم نمیاد ، بعضی وقتا داستان زیادی طولانی میشه و همینطور کسل کننده ، اما نسبت به هیچکدوم از کتابای خانوم مکفادن این حس رو نداشتم و حتی اگه یازده جلد هم باشه تمامشون رو میخونم این جلد رو از بقیه بیشتر دوس داشتم ، اینکه از شخصیت های جلد اول هم توش بود خیلی خوشم اومد ، اینکه الان میلی دغدغه های فرا تر از گذشتش رو داره . خانوادش . داستان قابل حدس بود اما همچنان چیز هایی بودن که باعث میشد نفست بند بیاد . خلاصه که اینو خیلی دوس داشتم ، رفت توی لیست فیورت هام ^^
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.
1403/3/2
و بالاخره به پایان رسید ، نفرت از ملکه افلاک ، خانواده نصفه نیمه ، معمای ووگانگ ، درخت غاری که در عین ناجی بود کشنده بود و عشق تلخ لیوای به شینگین و قلبی که حالا متعلق به کسی است که فدایش شده ...ونژی ... شاید اگه به یک غریبه بگم چندین ساعت برای چند ورق کاهی گریه کردم به پیشانی ام برچسب دیوانگی و مضحکی بزنند ، ولی شما که غریبه نیستید ! کتابی که با هر کلمه به دلایلی مختلف ، گاهی از فرط شوق ، گاهی از استرس و نگرانی و گاهی از شدت غم اشک میریختم به پایان رسید و من با هر ورق زندگی جدیدی آغاز کردم ؛ اما ما منتظر زندگی جدیدی هستیم ... من کتاب ها رو با شوق میخونم و برخلاف بقیه توش دنبال عیب و ایراد نمیگردم و تین کتاب به معنای واقعی کلمه بدون نقص بود ، طوری که همین الان میتونم تا ساعت ها بابت قلم شگف انگیز نویسنده گریه کنم ، روند داستان واقعا مناسب بود و یه نفس خوندمش به نظرم به عنوان یه مجموعه چند جلدی واقعا بی نقصه و هیییچ خلائی توی داستان حس نکردم اگه بخام با کتاب قبلی ( دختر مهتاب ) مقایسه کنم باید بگم که این دو کتاب کامل کننده و در عین حال نقص کننده همدیگه هستن و غیر قابل مقایسه انتظاراتم از کتاب هایی فانتزی عاشقانه یه جورایی بالا رفته ...
با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش میشود.