یادداشت‌های مبینا (22)

مبینا

مبینا

4 روز پیش

          کتاب طاعون، یک شاهکار دیگر  از آلبرکامو. حتی می توانم بگویم آن را از بیگانه و سقوط بیشتر دوست داشتم. اینکه هدیه یک دوست عزیز بود هم در علاقه مندی به این کتاب بی تاثیر نبود. 
فضاسازی و توصیفات داستان بسیار عالی بود، از ابتدای داستان که با انبوه موش های سرگردان و مریض در شهر شروع شد و فضای دارک و وحشتناکی را ایجاد کرده بود، تا اواسط داستان که علائم طاعون و  درد و رنج و سختی های قربانیانش را روایت می‌کرد و تا انتهای آن که به برگشت شادی و شور زندگی به شهر می پرداخت. علاوه بر این، شخصیت پردازی بسیار عالی بود. بشخصه ریو و تارو را بیشتر دوست داشتم و با مرگ او که از مبارزان مهم علیه طاعون بود بسیار ناراحت و متاثر شدم 💔😔
کتاب طاعون بیشتر به معنای زندگی و درک آن و نوع نگاه هر فرد در برابر آن می پرداخت و یک شاهکار ادبی و فلسفی بود. اگرچه کتابهای کامو به علت عمیق و فلسفی بودن برایم کمی سخت خوان است و طاعون هم مستثنی نبود ولی بسیار لذت بردم و خواندنش را به علاقه مندان توصیه میکنم. 
        

3

مبینا

مبینا

1404/1/16

          سمفونی مردگان اثری فراتر از یک داستان و به معنی واقعی یک شاهکار است، با توصیفات دقیق و عمیق.
یک سمفونی غم انگیز از خانواده ای در اردبیل، روایتگر زندگی انسانهایی با فریادهایی که از گلو بیرون نمی آیند و شنیده نمی شوند. توصیفات دقیق از برف و سرمای اردبیل بسیار عالی بود و حس آن برف سنگین و دمای زیر صفر را به خوبی منتقل می کرد . بیان داستان شخصیت ها بسیار عمیق و تکان دهنده و دردناک بود و هر لحظه مرا به فکر فرو می برد و افسوس برای سرنوشت شان. ناراحتی برای آیدا، غم برای مظلومیت و ناتوانی یوسف و بیشتر از همه دلم برای آیدین سوخت که به علت تفاوت ها، هیچوقت پذیرفته نشد و آنهمه استعداد و توانایی به ثمر ننشت. استعدادی که حتی پدر نیز به آن واقف بود و در نصیحت ها و سرزنش هایش به آیدین آن را مثال می زد و می‌گفت: حیف اینهمه استعداد..

جمله ی حیف اینهمه استعداد، مثل غمی نابودگر تا پایان داستان با من ماند💔
 علی رغم تمام تلخی ها و غم عمیق کتاب، پایان خوبی داشت و کسی که زنده و باقی ماند آیدین بود. همان آیدین که همیشه طرد شده و مورد ظلم واقع شده بود. 
خواندن این شاهکار را از دست ندهید
        

5

مبینا

مبینا

1404/1/10

        اواسط داستان خیلی مهیج و پر کشش بود ولی به مرور ریتمش کند شد. از ابتدای داستان یک سری حدس هایی زده می شد که انتظار داشتم به واقعیت نرسد و پیچش بیشتری داشته باشد.
 آخرش که(...) از انگیزه و دلیل اصلی اش از قتل گفت دلم برای شخص (...)هم سوخت و متاثر شدم با اینکه در موردش تصور دیگه ای داشتم:((

  در مجموع پیچیدگی های آثار فریدا مک فادن رو نداشت ولی کتاب خوب و پر کششی بود. 
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

3

مبینا

مبینا

1403/9/6

        بیانگر زندگی و مرگ یک قاضی متعهد و وظیفه شناس که بسیاری از عمر خود را وقف کار کرده بود و  پیرو آداب و قوانین بود. در ابتدا با مرگ او شروع می شود و سپس فلش بک به گذشته از کودکی تا لحظات متنهی به مرگ می پردازد. برایم بسیار متاثر کننده بود و هضم این موضوع که به راستی انسان در مهم ترین لحظات زندگی خود و حتی مرگ تنهاست، سخت و جان فرساست. 
هر یک از ما می توانیم با ایوان ایلیچ، همذات پنداری عمیقی داشته باشیم. 
اینکه او به علت رفاه خانواده اش در مسیری افتاد که حتی جانش را از دست داد ولی در لحظاتی که بر بالین مرگ بود، همسر و فرزندش به تئاتر و مهمانی می رفتند و تنها با پرسش هایی ریاکارانه از قبیل بهتری؟ داروهایت را مصرف کردی و..؟ حس انجام وظیفه کرده و او را از سر خود باز می کردند بسیار ناراحت کننده بود.
در نهایت هر چه از عمیق بودن این اثر بگویم کم گفته ام.

      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

1