یادداشت‌های Saba (13)

Saba

Saba

دیروز

          چقدر من این مجموعه رو دوست دارم.
نتونستم تحمل کنم و برخلاف عادت خیلی سریع این جلد رو تموم کردم.
مثل دو جلد قبل خوندنش بسیار مفید و هم زمان لذتبخش بود.
فکر نمی کنم تا به حال هیچ کتاب مذهبی تونسته باشه اطلاعات من درباره جهان اسلام رو تا این حد افزایش بده و درباره این جلد هم میشه گفت شبهاتم رو از بین ببره.
مثل دو جلد قبل راویان متفاوتی وجود داشت و این به جذابیت نوشتار اضافه میکرد.
بیان دعاهای امام و احادیث و همچنین آیات قرآن در جای مناسب به زیبایی و تأثیرگذاری اثر افزوده بود و باعث میشد بسیار متأثر بشم.
متوجه شدم جلد چهارم هم در دست چاپ هست و تا حالا از شنیدن ادامه دار بودن هیچ مجموعه ای اینقدر خوشحال نشده بودم.
یکی از بهترین بخش های این کتاب مربوط به مختار بود (فصل جز حکایت دوست ) که راوی این فصل خود شخصیت مختار بود و با کلامی روان و دلنشین در دفاع از خودش در برابر تمام شبهاتی که درباره شخصیتش به وجود اومده بود و تمام دروغ هایی که بهش در طول تاریخ نسبت داده شده بود نوشته شده بود.واسه من که خیلی مفید بود چون همیشه درباره این شخصیت کنجکاو بودم.
و البته ناگفته نماند که به صورت کلی نوشتن کتابی با موضوعیت زندگی حضرت سجاد و نام دادن این مجموعه به اسم حماسه سجادیه خودش لطفی بزرگ در حق شیعیان از جانب سید مهدی شجاعی هست. چون به شخصه تا پیش از این مجموعه شناخت چندانی از شخصیت والای امام سجاد علیه السلام و تاثیر بزرگی که توی تداوم اسلام داشتن نداشتم.
و نه تنها به شناختم از امام سجاد بلکه به درک من از اصل امامت و اسلام هم افزود و باز هم بحث مهم تفاوت اسلام علوی و اموی که مخصوصا در این زمان بسیار روشنی بخش هست و  می‌تونه گامی باشه در جهت اصلاح دیدگاه های غلطی که از اسلام علوی تو ذهن ها به وجود اومده.
به صورت کلی دوستش داشتم و دلیل اینکه پنج امتیاز کامل نبودم
اول این بود که از تمام این سه جلد،جلد اول از همه تاثیرگذار تر و شیرین تر بود و دو جلد دیگه به اون حد نرسیدن .
دوم هم اینکه گاهی تعدد راویان و طولانی شدن توضیحات یا تکرار مکررات باعث میشد خواننده خسته بشه.

پیشنهادش میکنم به همه.
به همه کسایی که میخوان بدونن اسلام چیه حتی اگه اطلاعات شون از اسلام کمترین حد ممکن باشه.




        

2

Saba

Saba

3 روز پیش

          درد را در تمام تار و پود و تک تک صفحات این کتاب احساس کردم.انگار رنج،ذره ذره جمع شده بود،شکل گرفته بود و این داستان را به وجود آورده بود.
داستان رشته های به هم پیوسته سرنوشت... رشته هایی که از کودکی و نوجوانی ماریلین و جیمز آغاز شده،هستی و زندگی آن دو را به هم پیوند داده و به زندگی فرزندانشان نیز جهت داده است.احساس حقارت،رنج،سرشکستگی،شکست و کمبودی که در روح ماریلین و جیمز رسوخ کرده و طبیعتا روی فرزندانشان و نحوه رفتارشان با آنها نیز اثر گذاشت است.
.
.
قلم نویسنده رو دوست داشتم ولی نمی‌دونم بخاطر ترجمه بود یا خود قلم نویسنده که گاهی اوقات متن کمی پیچیده می شد.پیچیده نه به این معنی که سخت باشه یعنی آدم روند متن رو گم می کرد مخصوصا وقتی که روند کتاب بین گذشته و حال در رفت و آمده.
توصیفات مناسب بود.شخصبت پردازی فوق العاده بود فوق العاده! چنین شخصیت پردازی قوی رو خیلی وقته توی هیچ کتابی ندیدم.گذشته و حال و آینده و درد توی وجود تمام شخصیتا، همه با مهارت کنار هم آورده شده بودن و داستان حقیقی بود.واقعیِ واقعی! داستانی که مطمئنم واقعیت زندگی خیلی هاست.
. فرزندانی که بار آرزوهای به نتیجه نرسیده پدر و مادرشون رو به دوش می کشند،فرزندانی که دردها و چاه های عمیق وجود خودشون رو در روح خود حفظ میکنن و قادر به پر کردن این چاه ها نیستن.
داستان عشق،درد،حسرت،حسرت!
پشیمانی و گم گشتگی،ترس،امید،شکست و پیروزی...
داستان کشش خوبی داشت و تکراری نبود،با این وجود موضوعی بود که تا حدودی همه با خوندنش حداقل یکی از شخصیت ها رو با تمام وجود درک میکنن یا اینکه شبیهش رو در میان اطرافیان شون می بینن.

(دوستش داشتم)
        

2

Saba

Saba

3 روز پیش

          جیمز دشنر واقعا عقلش سالمه؟یا اینکه قاتلی چیزیه؟باورم نمیشه اینقدر خلاقیت داشته باشه واسه خلق انواع متفاوتی از جهنم و زجر و صحنه های پر اضطراب!
اینو خیلی دیر کشف کردم ولی فهمیدم دشنر لحظات هیجانی رو خوب توصیف می‌کنه اما توی توصیف لحظات احساسی بزرگنمایی کردن توی احساسات تقریبا ضعیفه.این چیزی از ارزش کتاب کم نمیکنه چون این مجموعه ی دیوانه کننده اصلا برای عشق و عاشقی خلق نشده و فقط میخواد هم ذهن خواننده و هم تمام وجود شخصیت ها رو با انواع فضاهای دهشتناکه به بازی بگیره.دونده هزارتو و روندش برای من هیجان آوره ولی واسه خود شخصیتا ؟ نه!
در کل این فصل رو هم دوست داشتم ولی فصل دوم هیجان و دیوانگی بیشتری داشت و فصل اول فضای جالبترین اما پایان این یکی حداقل آرامش نسبی بهم هدیه داد در حدی که دلم میخواد همین جا تمومش کنم و فکر کنم تمام جهنمی که دشنر می‌تونست خلق کنه همین جا تموم شده و شخصیت هامون بالاخره به آرامش رسیدن! ( اما میدونم جلد چهارم و پنجمی هم وجود داره و آرامش شون زودگذره!)

        

1

Saba

Saba

3 روز پیش

          حدود سه سال پیش جلد دوم یاغی شن ها رو خوندم و هنوز اونقدر درگیرم که احساس کردم اگر برای این کتاب ننویسم در حق خودم و تمام کسایی که هنوز نخوندن ظلم کردم.پس دفترم رو برداشتم و نقدی رو که همون موقع از این کتاب نوشتم رو واستون پیدا کردم:
شخصیت پردازی و فضاسازی این مجموعه بی نظیره و باعث میشه آرزو کنی کاش بخشی از دنیای عظیم میراجی بودی و با انقلاب احمد همراه می شدی.
کم پیش میاد توی یک کتاب شخصیت منفی دوست داشتنی باشه یا اینکه خیلی خوب طراحی بشه؛ولی یاغی شن ها در این مورد برتری داشت.چون شخصیت منفی داستان فوق العاده بود.از اون منفی هایی که محبت میکرد،می بخشید،موفقیت های بزرگ کسب می کرد و در عین بی رحمی دلنشین بود ( عجیبه نه؟).افکار و رفتارش بسیار پخته و منطقی بود به حدی که خود من هم درکش کردم.
شخصیت های این مجموعه هیچ وقت اونقدر آرمانی و بدون نقطه ضعف نیستن که نشه درکشون کرد و حتی اونا هم اشتباه می کنن و شکست میخورن یا حتی میتونن احمق و خودخواه باشن.حتی اونا هم شک میکنن و میترسن و این هست که باعث میشه بیشتر دوستشون داشته باشیم.پایان بندی داستان در حدی خوب بود که منو به هیجان آورد و توصیفات اونقدر عالی بودن که داستان هیچ وقت از ذهنم پاک نمیشه.
این قسمت رو خیلی دوست داشتم و بی شک از بهترین مجموعه های هست که خوندم! اثری بسیار قوی و فوق العاده با کمترین ایراد.
        

4

Saba

Saba

3 روز پیش

          دنیای قشنگی بود...دلم نمی‌خواد این دنیا جزئی از گذشته م بشه.
شیرین بود تمامش شیرین بود.حتی پر استرس ترین و دردناک ترین قسمت های داستان.
پایانش کامل و فوق العاده بود و هیچ سوالی بی جواب باقی نموند.همچنین هیچ اشتباهی توی نوشتار و ارتباط ماجرا پیش نیومد( فصل اول و دوم یه ذره اشکال داشتن ولی این یکی نه)
همانطور که خود امانی گفت :( هیچ شخصیت منفی آن قدر که می گویند بد و هیچ شخصیت مثبتی آنچنان که می گویند معصوم نیست.) این کتاب در تمام ابعادش این جمله رو ثابت کرد!
قوی ترین شخصیت های داستان از نظر شخصیت پردازی امانی ( شخصیت اصلی) ، سلطان( شخصیت منفی اصلی) و قسمت آخر تا حدودی شزاد و سم هم بودن.
هیچ چیز این داستان اونقدر آرمانی نبود که با احساسات انسانی در تضاد باشه یا خیلی واکنش شخصیت ها دور از ذهن باشه؛
شخصیت های مثبت و منفي که خوبِ خوب و بدِ بد نبودن...گول می خوردن،توی تله می افتادن،گرفتار می شدن،رنج می کشیدن و...
روند داستان غیرقابل پیش بینی بود و تقریبا تمام پیش بینی هام اشتباه در اومد و غافلگیر شدم.بی نهایت دوستش داشتم.همه چیز متعادل بود و همه شخصت ها قابل درک بودن،البته این به این معنی نیست که شخصیت پردازی همه قوی بود.
جین توی دو جلد آخر فقط تکیه گاهی برای امانی بود،احمد انگار هیچ توانایی جز تصمیم آخر گرفتن نداشت، عز و ماز هم انگار به جز قدرت دمجی شون چندان عقلی نداشتن، رحیمی که موثر بود ولی تاثیرش رو خیلی کمرنگ نشون داده بودن و دلیله ای که تقریبا هیچ نقشی نداشت!
در عوض شخصیت امانی خیلی خوب شکل داده شده بود.صادق بود،می ترسید،احساس حقارت می کرد،شک میکرد ،حتی اعتراف کرد می خواد سلطان تحسینش کنه،عصبانی می شد،ولع به زنده موندن داشت،عذاب وجدان می گرفت،رنجش رو بیرون می ریخت.
دقیقا یه آدم قابل لمس نه فقط یه ربات مثل جین.
سلطان مخصوصا توی جلد دوم خیلی خیلی خوب توصیف شده بود ( تو هیچ کتابی شخصیت منفی اینقدر دقیق شرح داده نشده بود)
منفي بود که احساس داشت (همه شخصیتای منفی احساس دارن ولی خیلی قدرت میخواد نشون دادن این احساسات)
شزاد...فوق العاده بود.بدون شزاد کتاب و انقلاب احمد به هیچ جا نمی رسید.شخصیتش مثل سلطان بود اما در جهت مثبت و در پایان به چیزی که لایقش بود رسید و این لحظه مورد علاقه م از داستان بود.
و آخر هم سم که شوخ طبعی ،خودسری،بی پروایی و ... همش رو دوست داشتم چون اگه سم نمی بود یاغی شن ها هیچ طعمی جز ترس نداشت.
این تمام احساسات من درباره این مجموعه نبود ولی باز هم تا جایی که تونستم نوشتم و امیدوارم هیچ وقت این کتاب و شخصیتاش از یادم نرن.
        

7

Saba

Saba

3 روز پیش

          اولین کتابی که بعد از بین رفتن دغدغه کنکور خوندم
و چقدر شیرین بود واسم.
اونقدر که منی که همیشه سعی میکنم آروم آروم کتابام رو جلو ببرم امشب دیگه نتونستم تحمل کنم و تمومش کردم.و قرار نیست صبر کنم تا جلد سوم رو شروع کنم🤗
خب جلد اول درباره زندگی امام سجاد در طی واقعه عاشورا و مدتی کوتاه بعد عاشورا بود.خون دل هایی که خوردن و سختی هایی که متحمل شدن تا پیام پدر رو و دلیل شهادت امام حسین علیه السلام و یارانشون رو به مردم برسونن. 
و این جلد اما درباره وقایع مربوط به زندگی خود امام بود.وقایعی که در مدینه اتفاق افتاد.فاجعه ای که تاوان مدینه در نظر گرفته شد و نسل ها مدینه رو درگیر کرد.
قشنگی کتاب به راویان متفاوتی بود که داشت
و اینکه با دلیل و منطق همه چیز رو باز میکرد و تمام وقایعی که ختم میشد به چنین فجایعی رو کامل توضیح می داد.
تعریف و جداسازی اسلام علوی و اموی هم که از یکی از بهترین بخش های این مجموعه ست. سید مهدی شجاعی خیلی جراتمندانه روشنگری کرده و فکر نمیکنم این روشنگری به مذاق خیلی از مدعیان مسلمانی خوش بیاد ولی من که عاشق این همه واضح و روشن و بدون ترس نوشتن شدم.
حقیقتش بهترین بخش های کتاب رو اون قسمت هایی دیدم که راوی شیطان بود.
شوخ طبعی و شیرینی جاری در متن کتاب هم که به دلنشینی ش هزار برابر اضافه میکرد.
اونقدر قلم نویسنده فوق العاده ست که من همیشه با خوندن کتاباش مشتاق میشم به خوندن و تحقیق بیشتر.
کم پیش میشه رمانی که اساس مذهبی داشته باشه و اینقدر شیرین بیان شده باشه که علاقه ت به دینت و امامت رو اینقدر بیشتر کنه.
دوستش داشتم و بی شک دوباره میخونمش.
بارها و بارها میخونمش.
و پیشنهادش میدم به تمام کسایی که میخوان بدونن اسلام حقیقی چیه ( هرچند مسلما از جلد اول)
        

3