یادداشت آتنا ثنائی فرد
1402/9/3
چقدر ناراحتم که این کتاب اونطور که توقع داشتم پیش نرفت. البته در کل کتاب خوبی بود، بهخصوص اوایلش واقعاً برام جذاب بود و همهش احساسم این بود که «وای، پس فقط من نیستم که اینطوریام!»، «اوه، دقیقاً همینطوره!» و... علیرغم اینکه قبلاً در مورد درونگراها و درونگرایی چیزهای زیادی خونده بودم، ولی باز هم خوندن این کتاب خالی از لطف نبود. این کتاب مثل یک دایرة المعارف مفصل راجعبه درونگراهاست: اینکه توی روابط عاطفیشون چطور هستن، از نظر شغلی چطوری بهتر میتونن عمل کنن، اوقات فراغتشون رو چطور میگذرونن، با دیگران به چه مشکلاتی میخورن و... اما نمیدونم چرا، از یک جایی به بعد جذابیتش رو برام از دست داد و یه مدت نسبتاً طولانی نصفه رهاش کردم. چون یه جورایی مطالب بهنظر تکراری میاومدن و با خوندن نصفهی اول کتاب هم میشد به ایدهی اصلی کتاب دست پیدا کرد. البته باز هم اینکه حوصلهم رو یه جاهایی سر میبرد دلیل نمیشه که کتاب بدی باشه لزوماً. اما خب، یک جاهایی هم به روانشناسی زرد -اصطلاحاً- خیلی نزدیک میشد ولی همچنان سعی داشت با رفرنس دادن به پژوهشهای علمی مختلف، ازش دور بمونه. و در نهایت: -اگه حس میکنید با بقیهی دوستهای برونگراتون فرق دارید و همهش میخواید از جمعهای بزرگ، مهمونیها و دورهمیها تا حد امکان دور بمونید، -اگه با شلوغی و هیجان حالتون خوب نمیشه و سکوت و آرامش در تنهایی رو ترجیح میدید، -اگه به جای اینکه یک عالمه رابطهی دوستانهی سطحی داشته باشید، فقط با یکی دو نفر خیلی صمیمی هستید، -و... و بهطور خلاصه، اگه درونگرایید و هنوز نتونستید کامل با این جنبه از شخصیتتون کنار بیاید، یا اگه برونگرایی هستید که دوست درونگرایی دارید و حس میکنید درک کردنش براتون سخته، خوندن این کتاب میتونه براتون جالب باشه.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.