یادداشت Soli
1404/4/14
فضای کلی داستان کمابیش مشابه کارهای سابق نویسنده بود، ولی من روایتگری آپولو رو بیشتر از بقیه کتابهایی که از این نویسنده خونده بودم دوست داشتم. هم اون طنز توی لحن پرسی و مگنس رو داشت و هم یه بخشهایی که میشه گفت یه جورایی... عمیقتر میشد. اینکه چهطور شخصیتش در طول کتاب رشد میکرد و عوض میشد، محسوس و خیلی جالب بود. بقیه شخصیتها اونقدرا برام نزدیک نبودن. شاید فقط پرسی بود که توی قهرمانان المپ رو اعصابم بود، ولی اینجا علیرغم حضور کوتاهش، خوندن درموردش برام خوشحالکننده بود. :دی منتظرم ببینم در ادامه چه اتفاقی میافته. از کتاب: من نمیفهمیدم آن بذرها به چه دردی میخورند، اما این فکر که وقتی کار به جاهای باریک میکشید، من مردم را با یوکللیام کتک میزدم و مِگ مشغول کاشتن گلهای شمعدانی میشد، واقعا آرامشبخش بود.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.