یادداشت محمد خزائی
1403/1/29
3.9
43
پیشتر از جلال مدیر مدرسه، غربزدگی، سفر به ولایت عزرائیل و چند داستان کوتاه خوانده بودم. خیلی به دلم ننشستند، برای همین هم تمایل چندانی به خواندن باقی کتابهاش نداشتم اما وقتی قصد کردم کتابهایی پیرامون حج بخوانم، خواندن «خسی در میقات» اجتناب ناپذیر بود. با این حال از همان شروع کتاب علیرغم سوءظنم، با روایت جلال همراه شدم و تا آخرش را در زمان کوتاهی خواندم. اینکه چرا از خسی در میقات خوشم آمد؛ شاید بشود برایش این چند دلیل را تراشید. اول این که برخورد جلال به عنوان یک روشنفکر نهچندان معتقد با سفر حج، از اضطرابم برای سفر پیشرو کم میکرد. دوم اینکه طنز جلال را بیش از کتابهای دیگرش در اینجا دیدم و سوم هم اینکه جزئیات جذابی در دل روایات بود که شیرینی آن را چندچندان میکرد. با این همه، پرشهای روایت و یکنواخت نبودن آن و نگاه و رفتار روشنفکرمأب جلال، آنجاها که از حد شرع خارج میشد، دل من را میزد که اینها نیز خاصیت جلال است انگار. در نهایت، فکر میکنم خسی در میقات واقعا کتاب دلنشینی خواهد بود برای هرکس که سفرنامه دوست دارد، تاریخ میخواند و حج برایش یک پدیده جذاب است. بخوانیدش و لذت ببرید.
(0/1000)
نظرات
1403/1/29
بیشک دو اثر خسی در میقات و غرب زدگی دو اثرماندگار از جلال هستند. برای سفرنامه حج کتاب مناظره دکتر و شیخ هم جالب هست.
1
0
1403/1/29
داستان این مناظرات در حین سفر به حج شکل میگیره و به نوعی حجنامه محسوب میشه
1
1403/3/20
برای اینکه متوجه بشید جلال تا چه اندازه درنوشتههایش «خودش» -و احتمالا به دل منشین_ئه، سنگی برگوری رو هم بخونید و دیگه جلال چیزی برای عرضه به شما نخواهد داشت!
1
1
محمد خزائی
1403/1/29
0