یادداشت سید حسن عمادی
4 روز پیش
«بینا» مجموعهای از ۴۰ غزل خانم نفیسه سادات موسویـه. جالبه که هیچ جای کتاب، کلمهی «بینا»، «بینا» یا «نا داشتن/ نداشتن» نیومده اما یه رگههایی از «خستگیِ هجرانِ بعد از وصال» در شعرها دیده میشه. شاعر محترم با این انتخاب نام، خواستهن به همون رگهها توجه بِدَن. اتفاقی که تو انتخاب عنوان برای هر غزل هم افتاده و اغلب عنوانها مهم و اثرگذارن. مثلاً در غزلی میخونیم: از آدمی که روزی تنها امید من بود در اوج ناامیدی، تیر خلاص خوردم بیتِ نسبتاً معمولیایه، اما فقط تا وقتی که عنوان غزل رو ندیده باشیم: «حوا»! نکتهی دوم اینکه تمام شعرها، عاشقانه است یا به عشق مربوط میشه. به قول خود شاعر: سرمایۀ من از همۀ شعر و شاعری این چند بیت بود؛ همین هم برای تو در قرن اخیر، شعر فارسی به مرور میزبان شاعران خانم بیشتر و بیشتری بوده و این یه برکت ویژه داشته: اضافه شدن زاویه دیدهای زنانه به شعرِ -شاید بشه گفت- مردانهی فارسی. برای اثبات این حرف، همهی خاطرههاتون از شعر عاشقانه رو مقایسه کنید با این چند بیت از کتاب «بینا»: در عشق اگر عیار محبت جنون شود مجنون به گرد پای زلیخا نمیرسد از غزلی با عنوانِ «ترنج» 👌👌 به غیر از آه دیگر کاری از من برنمیآید تو مردی، من زنم، جز آه از این زن برنمیآید این شعرهایی که برایت میسرایم نگذار پای حربۀ شیرینزبانی اشک تو را هرگز ندیدم، حتی زمان بیقراری نامرد! اصل مشکل این بود: تو مرد بودی، زن نبودی ارزیابی کلی از کتاب: حتماً خواندنی و لذت بردنی است. نمیشه گفت مجموعهی درخشانیـه؛ اما انصافاً خوبِ رو به خیلی خوبه. در بیشتر شعرها شگفتانههای ادبی یا تکبیتهای ماندگار میبینیم. اما همچنان بعضی بیتها یا بعضی غزلها ظرفیت پربارتر شدن رو داشته.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.