یادداشت محمدرضا ایمانی

خنوخ و قانون
        خنوخ نوباوه:
داستانی است در حاشیه رمان عظیم یوسف و برادرانش که برهه 17 سالگی یوسف رو روایت میکنه. گویی در این زمان تنها همدم یوسف بنیامین بوده و یوسف تو بازی‌های بچه‌گانه‌شون(!) خودش رو خَنوخ صدا میکرده. خنوخ پسر یارد و نیای نوح، یکی از پیامبران بعد از شیث نبی و قبل از نوح (ع) بوده که به روایت عهد عتیق 300 سال عمر کرده و بعد ناپدید شده و گویی به غیاب رفته. خنوخ دانش عظیمی داشته و از جمله معبر توانایی هم بوده. 
مان میخواد شخصیت خنوخ رو به یوسف نزدیک کنه. برای همین یوسف تو 17 سالگی اسم خنوخ رو تو بازی به خودش میذاره، بدون اینکه این اسم رو قبلا شنیده باشه، و تعبیر  خواب میکنه و گویی بعد از غیاب چند صد ساله خنوخ حالا وقتشه که یوسف رسالت اون رو به دوش بکشه. 
عنوان داستان هم به همین قضیه بر میگرده و مان جایی با تعجب از خودش میپرسه چرا به خنوخ با وجود سیصد و اندی سال میگفتند خنوخ نوباوه؟! چون خنوخ گرچه سیصد و اندی سال عمر کرده و تا زمان یوسف هم احتمال قوی ترک دنیا گفته، اما رسالتش هنوز جوانه و به یوسف منتقل شده. حالا اینکه چرا این رسالت به یوسف رسیده جای سوال داره ک احتمالا تو رمان یوسف و برادرانش مشخص میشه.


قانون:
باز هم شاهکاری دیگه در حاشیه رمان یوسف و برادرانش. روایت پیش از تولد موسی تا بعد از نزول ده فرمان و آواره شدن بنی اسرائیل در بیابان. 
داستان دوتا نکته داره. اولیش زبان داستانه. من آلمانی نمیدونم ولی از ترجمه مشخصه که به زبان خاصی نوشته شده و آقای حدادی هم زحمت زیادی کشیده تا زبان اثر رو حفظ کنه. نکته دوم اینه که روایت تاریخی داستان عموماً از عهد عتیق تبعیت می‌کنه. منتهی مان خواسته جمعی کنه بین عهد عتیق و روایت فروید از شکل گیری یهودیت تو کتاب «موسی و یکتاپرستی».
مان تو این نوول مادر موسی رو نه یوکابد، بلکه یکی از دختران فرعون میدونه که در تفریحی چشمش یکی از غلام‌هاش رو میگیره و موسی حاصل اون تفریح میشه. بعد از این داستان موسی سپرده میشه به خانواده عمرام و اینجوری هارون و میریام میشن برادر و خواهر ناتنی‌اش. اینجوری هم حرف عهد عتیق درست در میاد که موسی از طریق پدر از نسل ابراهیمه و هم حرف فروید چون مادرش از شاهزاده‌های مصری بوده.
مان درباره یهوه هم همین سیاست رو پیش میگیره. یهوه یکی از خدایان ناپیدای مصری بوده که موسی با اختیار اون رو انتخاب میکنه. منتهی وقتی بعد از کشتن اون مرد، از مصر خارج میشه، یهوه تو کوه طور رسالت پیامبری رو روی دوشش میذاره. اینجا هم میبینم بازم فروید و عهد عتیق جمع شدن.
.
با توجه به اینکه آقای حدادی جدیدا این دوتا نوول رو ترجمه کردند، امید میره که اندیشه ترجمه یوسف و برادرانش رو هم در سر داشته باشند.
      
190

19

(0/1000)

نظرات

فکر کنم داستان کوتاه معادل نوول بشه تو فارسی
7

0

خیر. داستان کوتاه نوول نیست. نوول بین داستان کوتاه و رمانه. معادل مرسومی نداره. 

2

ما بش می‌گیم داستان بلند😁
ترجمه آقای حدادی چطور بود ؟
چون ایشون آلمانی خیلی ترجمه کردن اما یه عده می‌گن ترجمه‌هاشون خوب نیست
@Mohamadrezaimani 

1

شما میگید. اهل فن همون نوول رو استفاده میکنند. لغات تخصصی تا وقتی معادل مطرح نداشته باشند، از همون اصلش استفاده میشه.
من دانش آلمانی ندارم که ببینم چقدر به متن وفاداره، منتهی فارسیشون خیلی خوبه و خدشه‌ای روی ترجمه دیده نمیشه.
@Behrooz1383 

1

می‌تونید مراجعه کنید به فرهنگ اصطلاحات ادبی نشر مروارید
نوول(nouvelle) معادل داستان کوتاهه
واژه novel هم همون رمانه که مشتق از واژه novella ایتالیایی است. البته فقط در زبان انگلیسی و ایتالیایی به این صورت نوشته می‌شه تو باقی زبان‌ها همون رمان که مشتق از واژه رمانس هستش گفته می‌شه
اونی که شما می‌گید ناولت(navelette) هستش که به معنی بلندتر از داستان کوتاه و کوتاه‌تر از رمان هستش.
اتفاقا تعبیر داستان بلند در بین اهل فن چیز نارایجی نیست و آقای میرصادقی تو مقدمه عناصر داستان، داستان بلند و رمان کوتاه رو به عنوان برابر فارسی navelette استفاده کردن که ترجمه‌ای هست از واژه‌های short novel و long short story
بقیه برابرهایی که بالا توضیح‌شون رو دادم هم ایشون توی مقدمه کتاب اشاره کردن
@Mohamadrezaimani 

2

این اطلاعات رو نداشتم
ممنونم
@aghili 

1

ارادت‌مند🌺🙏
@Mohamadrezaimani 

0