یادداشت mohi

mohi

mohi

7 روز پیش

        «بیگانه» رمانی نیست که بخوای دوستش داشته باشی؛ مثل یه سیلی ناگهانیه که بیدارت می‌کنه. مرسو، این ضدقهرمان بی‌ادعا، نه با احساسات بازی می‌کنه، نه دنبال قهرمان‌بازی و توجیهه؛ فقط هست مثل خود مرگ.
کامو با خشکی و سکون مرسو، فریاد می‌زنه: معنا دروغیه، اخلاق قرارداده، و جهان کور و بی‌اعتناست. عجیب‌ترین بخش بیگانه اینه که پوچی توش ناراحتت نمی‌کنه؛ آرومت می‌کنه. چون بالاخره با خودت روراست می‌شی.
در «بیگانه» زندگی مثل نور شدید خورشید روی شن‌های داغ الجزایره: همه‌چیز روشنه، اما هیچ‌جا سایه نیست. این کتاب مرگ رو بهت نشون نمی‌ده که بترسی؛ نشونت می‌ده که آزاد شی
      
31

3

(0/1000)

نظرات

حنا

حنا

6 روز پیش

چقدر قشنگ مینویسی❤️
1

1

mohi

mohi

6 روز پیش

قربون شما 🫠🤍 

0