یادداشت نیکی
1402/7/27
این کتاب یکی از ترسناکترین پایان هایی داشت که تا به حال خوندم. داستان حول تفکرات و تلاش های یک جمعکننده پروانه برای نگه داشتن یک دختر و زیبا و ابراز علاقهاش به آن دختر بود. سراسر کتاب میشد میل کالیبان را به احتباس زیبایی و کنترل آن زیبایی را حس کرد، مانند نحوهای که پروانه ها را میکشت و از این کنترل مرگ و نگهداری آن به عنوان مجموعه لذت میبرد. کالیبان مردی که جهان را مقصر کاستی هایش میدانست و پیروزی در شرطبندی کلیدی بود برای رسیدن به تمام چیزهایی که میدانست هیچوقت نمیتواند داشته باشد پس آنهارا حبس میکند تا مالکیت آنهارا حداقل بدست بیاورد. میراندا دختری که در ابتدا فکر میکرد کنترل همه چیز تحت اختیارش است و تمام تلاشش را میکرد فردی متفاوت از سایر اعضای طبقه بورژوا باشد ولی درنهایت حتی او هم هیچ کنترلی در روند زندگیش نداشت
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.