یادداشت جادوگری به نام جود🪄
1404/4/16
کتاب رو بستم و حس کردم انگار بخشی از خودم رو جا گذاشتم. لارتن کرپسلی برام فقط یه شخصیت نبود مثل دوستی بود که کنارش بزرگ شدم، خندیدم، گریه کردم و باهاش ترسیدم داستانش پر از تاریکی و اشتباه بود اما همین واقعی بودنش باعث شد عاشقش بشم هیچوقت فکر نمیکردم قهرمان داستانی که میخونم انقدر انسانی باشه با دردهاش با تصمیمهای اشتباهش و با لحظاتی که شک میکرد بیشتر از همه فهمیدم قهرمان واقعی کسی نیست که بینقص باشه بلکه کسیه که با وجود همه ضعفهاش ادامه میده و حالا که این سفر تموم شد حس دلتنگی عجیبی دارم چون با لارتن زندگی کردم و حالا باید خداحافظی کنم ممنونم از این کتاب که به من نشون داد حتی تاریکترین مسیرها هم میتونن پر از درس و احساس باشن
(0/1000)
ایمان عباسیان
دیروز
0