یادداشت نجمه صافدل

نجمه صافدل

نجمه صافدل

23 ساعت پیش

"مردم، تنه
        "مردم، تنها پس از آنکه از عاقل نبودن زیان ببینند، عاقل می شوند" ص۲۲۳
.
"آنت" شخصیت اصلی داستان، دختری مستقل و جسور است که سالها پیش مادرش را از دست داده و حالا بعد از مرگ پدر، میبایست خود به تنهایی زندگی و مسیرش را پیش ببرد.
او در نامه های محرمانه ی پدرش،  متوجه میشود که پدرش ازدواجی مخفیانه داشته. و همچنین پی میبرد که خواهری کوچکتر از خود به نام "سیلوی" دارد. بنابراین پس از روزها کلنجار رفتن با خود، پیِ یافتن خواهرش اقدام می کند. آنت و سیلوی همدیگر را مییابند و علی رغم شخصیت های متفاوتی که با هم دارند تصمیم می گیرند در کنار هم و در یک اپارتمان زندگی کنند و ...
و تا پایان جلد چهارم این دو خواهر ماجرا ها از سر میگذرانند، تجربه ها کسب می کنند، غصه ها می بینند، با شکست های عاطفی و شغلی مواجه می شوند و  سفرها می روند و  تا سنِ کهنسالی ،چالش های گوناگون دیگر را از سر می گذرانند...
.
✍نظر شخصی؛
داستان و موضوع کتاب، خوب و جالب بود اما واقعیتش قلمِ نویسنده بعضی جاهای کتاب و از جمله جلد سوم، سخت فهم میشد خصوصا قسمتهایی که آقای رولان به بالاترین ارتفاعِ ممبر میرفت و نطقِ سیاسی و فلسفی می نمودند🥴. از اون طرف ترجمه ی کتاب هم، چنگی به دل نمی زد و در بعضی قسمتها طوری بود که انگار فقط معنیِ کلمات در کنار هم چیده شده بود بدون اینکه مفهوم اصلی رو منتقل کنند😣.(در کتاب  ژان_کریستف که به قلم همین نویسنده و با ترجمه ی همین مترجم بود، اصلا اوضاع اینطور نبود.و اتفاقا خیلی خوشخوان بود.نمیدونم چرا این کتاب اینجوری شد؟!!😟.
ولی در کل از خواندنش خوشحال و خرسندم🙂 و پیشنهاد می کنم اگر تصمیم بر خواندنش دارید حتما و حتما مثل من با گروه همخوانیش کنید که هم انگیزه ی جلو بردنش باشد و هم برای درک قسمتهای سخت خوان، از همخوانان کمک بگیرید.

      
1.1k

35

(0/1000)

نظرات

زهرا نقوی

زهرا نقوی

22 ساعت پیش

تقریبا اولین کتاب جدی‌ای که خوندم. دوم دبیرستان رو تازه تموم کرده بودم. بعد از خوندنش دوست داشتم نویسنده رمان‌های هزار صفحه‌ای بشم.
4

1

نجمه صافدل

نجمه صافدل

20 ساعت پیش

پس فکر کنم اونموقع با سن کم، خیلی بخاطر متن نسبتاً سنگین و ترجمه ی نسبتاً  سخت خوانش، اذیت شده باشید. .. من با اینکه در دهه ی چهارم زندگیم هستم و با اینکه کتاب رو با جمعی دوستان کتابخوانم خوندم، خیلی اذیت شدم🙃. 

0

زهرا نقوی

زهرا نقوی

15 ساعت پیش

نیروی نوجوانی نیروی عجیبیه. اون موقع اصلا اذیت نشدم. راهنمایی که بودم خداوند الموت رو خونده بودم و خواجه تاجدار رو ولی اونها رو جدی حساب نمی‌کردم. خیلی از دوستان دبیرستانم کتاب جان شیفته رو قرض گرفتن ولی نصفه ول کردن ولی برای من کتاب لذت بخشی بود...
واقعیتش اینه که منم فکر می‌کنم این روزها خوندنش برام واقعا سخت باشه. 
@ketab14 

1

نجمه صافدل

نجمه صافدل

13 ساعت پیش

من تازه این روزها دارم خداوند الموت میخونم.ماشالله شما چ نوجوانیِ پرباری داشتین😊
@z.naghavi 

1

zahra

zahra

13 ساعت پیش

از بهترین هاست

1