یادداشت samin⋆
1403/3/28
حالا بعد از اتمام کتاب،تنها میخواهم روبهروی نویسنده زانو بزنم و برای تمام کم لطفیهایی که به آثارش شده از او عذر خواهی کنم.خداحافظی با آن شخصیت ها و فضای شهر پیلاین برایم دشوار است.خداحافظی با تک تک کلماتی که ساعت ها در ستایش آنها به دور اتاق چرخیدم،عذاب آور است. شاید اگر مجبور نبودم دو روز دیگر کتاب را با تمام خاطراتی که به زندگی.ام بخشیده دودستی تقدیم مسئول کتابخانه بکنم این چنین آشفته نبودم. گذشت کنیم! از <ترین>های این کتاب،مختصر میگویم.مجسمهی بهترین ، زیباترین،مظلوم ترین و حتی خوش صدا ترین فردی که در عین حال ساکت بود ، با احترام،تقدیم <آرچر> میشود؛برگ برندهی خاندان هیل! و از حالا تا به ابد هر زمانی رعد و برقی در آسمان ظاهر شد؛به یاد پسر ساکت دوست داشتنیای میافتم،که دو کیلومتر را، زیر باران، با پای پیاده گذرانده بود تا <بری>اش در آرامش باشد. شاید میا شریدن را تنها در خوابهایم در آغوش بگیرم و از او تشکر کنم؛اما جای پای <بری> و پسر ساکت دوست داشتنی او در قلبم میماند
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.