یادداشت ثنا
1403/9/22
کتاب گرم و نرم تو چیه؟ توی آلودهترین روزهای تهران با یه نیمچه سرماخوردگی و یکم منقبض (!؟) بودن از کتاب قبلی، فهمیدم نیاز به یه کتاب گرم و نرم دارم! یه کتاب مثل فیلمهای کریسمسی؛ «تنها در خانه». دلم میخواست تو طول مدت خوندن کتاب هیچ استرسی نداشته باشم، مطمئن باشم قراره همه زنده بمونن، همه به هم برسن و آخرش با یه جشن داستان تموم بشه. تجربه نوشیدن یه هات چاکلت گرم و غلیظ از تو یه ماگ قرمز و گنده. یکم پیدا کردن کتابی که هم تمام ویژگیهایی که گفتم رو داشته باشه و هم کتاب «خوبی» باشه سخته. اما خوشبختانه یکم لابهلای کتابهام رو گشتم و اسمش چشمم رو گرفت؛ #سه_نفر_در_برف و اینجوری شد که من گرم و نرمترین کتابِ کتابخونهام رو تو اولین روز برفی تهران شروع کردم. حالا از کتاب بگم، داستان خیلی بامزه بود، توصیفات انقدر دقیق بودن که تمام کتاب مثل یک فیلم روایت میشد. داستان در مورد کارخونهدار ثروتمندیه که تصمیم میگیره یه مسابقه برگزار کنه و برنده قراره یه سفر تفریحی بره! اما کارخونهدار عجیب ما اخلاقهای جالبی هم داره. مثلا ممکنه یهو هوس کنه خودش توی مسابقه خودش شرکت کنه و… کتاب رو پیشنهاد میکنم؟ معلومه! اگه بیحوصله هستید، تحمل جدایی و مرگ و خون رو ندارید و دلتون یه مرخصی دویست صفحهای از زندگی میخواد، برید سراغش.
(0/1000)
رعنا حشمتی
1403/9/30
0