یادداشت زینب

زینب

زینب

1400/3/13

سایکوسیس 4:48
        سایکوسیس ۴:۴۸ فارغ از سرگذشت و سرنوشت نویسنده‌ی آن، سارا کین، به لحاظ جریان شناسی بسیار قابل بحث است. تئاترِ کِین به طور غیر معمولی تهاجمی است. پر از خشونت و هرزه‌نگاری‌است. خواننده/ بیننده را دچار شوک می‌کند و همین شوک است که سرآغاز تابو شکنی، تقبیحِ رذالت و خشونت بشری و بی‌تفاوتی نسبت به آن است. او با اِعمالِ خشونت، آن را تقبیح می‌کند و میفهماند که چطور همه‌ی ما با بی‌تفاوتی‌مان در این چرخه‌ی معیوب گناهکاریم.
کِین در اکثر نمایشنامه‌هایش انسان بی هویت و تحقیر شده در جامعه‌ای از خود بیگانه و انسان زدایی شده، را بازنمایی کرده که خود را چنان گرفتار می‌بینند که تنها راه پیش پایش مرگ است. تصاویر تنهایی، افسردگی، خشم، جنون، نفرت و مرگ را در این کتاب بسیار دوست داشتم. پراکندگیِ ذهن راوی از توالیِ واژگان گاه بی‌ربط به ذهنم منتقل میشد. با سکوت هایش در سکوت فرو می‌رفتم و رنج او را با استخوان هایم میفهمیدم.
این مهارت کین است که با چیدن واژگان کنار هم و گاه با سکوت، حرفش را می‌زند و ستودنی است.

بُرشِ کتاب:
[این‌قدر از حقیقتِ میرا بودنم در عذابم که تصمیم دارم خودکشی کنم]
...
[من به انتهای داستان رسیده‌ام، به انتهای احساسِ زننده و غم خزیده به درونِ لاشه‌ای بیگانه و محروم شده از همه چیز به دستِ روحِ سرکشِ اخلاقِ اکثریت
من دیرزمانی‌ست که مُرده‌ام
به ریشه‌هایم بازگشته‌ام
و نومیدانه بر کرانه‌ها آواز سر می‌دهم.]
      
10

8

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.