یادداشت zahrakhalaji
1402/9/6
4.6
136
من از نسخه ی صوتی این کتاب استفاده کردم، چیزی که مسیر یک ساعته و نیمه از دانشگاه تا خونه رو کوتاه و تحمل پذیر میکرد و حتی گاهی دلچسپ ،شنیدن این کتاب بود ...... سفر کردن به سرزمین خیال ما رو از زندگی نجات میده ، رویا ها پناهگاه آدمی در شرایط سخته .... مثل وقتی که آنی شرلی جای کمبود هاش رو با رویا هاش پر میکرد و از سختی واقعیت و رنج زندگی می کاست.... این سفر های گاه و بی گاه " آنه" به خیالاتش من رو یاد فیلم پیانیست می اندازه .....وقتی رنج و درد به اوج خودش می رسه دست های پیانیست ِقصه میلغزه رو کلاویه های پیانویی که نیست و نوایی زندگی بخش، از نُت هایی که وجود ندارن بر میخیزند و زمان رو متوقف میکنن و این میشه جان پناهِ پیانیست در اوج ِ رنجِ زندگی ... و " آنه " رنجی رو که با خیالبافی تحمل میکرده رو آروم آروم یاد میگیره چه طور بپذیره و با واقعیت موجود کنار بیاد .... به قول نادر جان ابراهیمی : کمی زیستن در رویا به خاطر انطباق دادن زندگی با رویا ، گناه نیست آنچه اشتباه محض است فرو رفتن در رویاست و برنیامدن ؛ و در مه مصنوعی غرق شدن " و نکته دیگه ی کتاب ، ارتباطی بود که " آنه " با طبیعت اطرافش داشت اینکه آدمی بتونه به شکوفه ی سیب و رنگ آسمون توجه کنه و لذت ببره از دیدنش ، موهبتیِ ارامش بخش توی زندگی است ....
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.