یادداشت سیده زینب موسوی
8 ساعت پیش

ربکا از اون کتابهاست که شما تقریبا آخرش رو از همون اول میدونید، چون راوی از زمان حال شروع و بعد خاطرات گذشته رو مرور میکنه. شاید اگه این ترتیب رو انتخاب نمیکرد هیجان بیشتری میداشت 🤔 البته من بسته به داستان، بعضی وقتها مشکلی با فهمیدن پایان کتاب ندارم (حتی وقتی توسط شخص سومی لو بره)، چون اونوقت نکتهٔ جالب این میشه که بدونی چطور شد که اینطور شد؟ کتاب هم اینقدر معروفه که فکر کنم خیلیها یه حدودی از داستانش رو بدونن. و مثلا خیلیها قبل از من به این نکتهٔ «بیاسم» بودن راوی کتاب اشاره کردن، اینکه خواننده نمیدونه اسم این دختر چیه و چند سالشه، فقط ربکا، ربکا، ربکا... به قول یکی از دوستان، اون زن «مثالی» که بعضیها (خصوصا زنهای دیگه)، میزنن تو سر بقیه! یه موجود کاااااامل از هر جهت، زیبا، بااستعداد، خونگرم و و و البته که بعدا شاهد یه چرخش اساسی تو داستان هستیم و همهچیز یهو کنفیکون میشه. خودم از اینجا به بعدش رو خیلی بیشتر دوست داشتم و واقعا برام هیجان داشت. مخصوصا از این جهت خوب بود که بالاخره خودکمبینی بسیااااار رومخ راوی به آخر رسید (جدا خیلی جاها دلم میخواست کتکش بزنم). البته که اینجا یه مقدار مشکل شخصیتپردازی و اغراق داشت به نظرم و یه سری بحثها برام باورپذیر نبود. توصیفات کتاب رو هم در مجموع دوست داشتم، میتونستی قشنگ خودت رو تو اون فضا تصور کنی. البته که این سبک زندگیِ همهچیزبراتآمادهستشمافقطاستفادهکنِ پولداری کلا رومخم بود تو داستان 🙄😄 کتاب رو هم با اجرای خانوم محبوب گوش دادم و راضی بودم 👌🏻
(0/1000)
ماه آسمان
7 ساعت پیش
2