یادداشت محمدجواد محمدی‌نیا

آئورا
        داستانی کوتاه، خیال‌انگیز و لذت‌بخش


هشدار: خطر لو رفتن داستان!

جوانِ تاریخ‌دانِ جویای کاری به دنبال آگهیِ وسوسه‌انگیزِ روزنامه وارد خانه‌ی خانم پیری می‌شود تا خاطراتِ شوهرِ مرحومش را مرتب و آماده‌ی انتشار کند.‌ اما در این میان او با دخترِ جوان و زیبا و چشم‌سبزی که برادرزاده‌ی پیرزن است مواجه می‌شود و همه‌چیز دیگرگون می‌شود.
      
2

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.