یادداشت دخترماه
دیروز

از اولین کتاب های جنایی بود که خوندم. نوشته ی صفحهی اول رو که خوندم متوجه نشدم چی به چیه و کلا بیخیالش شدم تا وقتی که کتاب تموم شد. قابلیت اینو داشتم که بشینم و انقدر برای دیزی اشک بریزم که خودمم بهش ملحق بشم. ممکنه اواسط داستان خسته و کسل بشی ولی وقتی که کتاب رو تموم میکنی و میزاریش کنار، فقط خیره میشی به دیوار روبهروت و با خودت داستانو مرور میکنی. درکل بینظیره*
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.