یادداشت علی دائمی
1401/11/3

اگه به سراغ نمایشنامههای یونان و روم باستان میرید درحالیکه تئاتر حوزهٔ تخصصی شما نیست، باید این نکته رو مدنظر قرار بدید که ممکنه بعضی از نمایشنامهها برای شما جذابیت داستانهای امروزی رو نداشته باشه؛ چون تراژدیهای متقدم بیش از آنکه بهدنبال کشمکشهای پرفرازونشیب و سرگرمکننده باشند در پی طرح اندیشههای فلسفی و اخلاقی ناب و موضوعات کلانی مثل نقش تقدیر در عاقبت انسانها و رذائل اخلاقیای مانند غرور و نیرنگ و بدعهدی هستن. من هم با دوستان دیگر موافقم که در برخی صحنهها دیالوگها یا سخنان همسرایان انقدر مطوّل و کشدار میشه که مخاطب رو خسته میکنه. اما در عین حال بعضی از گفتوگوها خیلی جذاب و امروزیه؛ مثل گفتوگوی آترئوس و ملازمش در نمایشنامهٔ توئستس. سنکا هم وارث سنتها و اصول تراژدینویسی یونانه؛ ولی ویژگیهای منحصربهفردی داره که اونو متمایز میکنه. دقت کنید به خشونت عریان در کلمات و توصیفات صریحی که شخصیتها دربارهٔ یک فاجعه بهکار میبرن. در گذشته پرسوناژهایی مثل «پیکها» کارکردشون توضیح دادن جنگها و کشتارهای خشنی بود که امکان اجراش روی صحنه نبود. درواقع استفاده از پیامرسان برای توضیح دادن اتفاق تلخی که رخ داده یه تمهید اخلاقی محسوب میشد که جلوی نمایش بیپردهٔ قساوتها روی صحنه رو میگرفت. اما سنکا دیالوگهای پیامرسانها رو اونقدر صریح و با جزییات دردناک نوشته که اثر کلماتش چیزی کم از تماشای یک قتل واقعی نداره! در مجموع اگرچه دیالوگها و مونولوگها گاه ملالآور میشه ولی جذابیت دو نمایشنامهٔ زنان تروا و توئستس قابل انکار نیست.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.