یادداشت سهیل خرسند

فرانکنشتاین
        قلبم برای پذیرش عشق و ترحم ساخته شده بود، اما بدبختی آن را به شرارت و نفرت کشاند.
خواندن این کتاب برای من همانند نوشیدن یک لیوان(آبجوخوری) آب‌طالبی خنک پس از دویدن به مسافت ۱۰ کیلومتر بود، همان اندازه دلچسب و گوارا.

گفتار اندر داستان کتاب
فرانکنشتاین عاشق تحصیل علم به خصوص فلسفه‌های مختلف است و سرنوشت، او را در مسیری قرار می‌دهد تا برای کسب علم سفر کند و در کنار اساتید جدید مسیر افکار و تخیلاتش دست‌خوش تغییر می‌گردد و ماجرا از آنجا آغاز می‌گردد که او به فلسفه‌ی چگونگی خلقت انسان علاقه‌مند می‌شود و این علاقه به شکلی که در داستان می‌خوانیم منجر به مطالعه و تحقیق و نهایتا خلق موجودی زنده(یک هیولا) می‌گردد.
تقابل او با خلقتش و به خصوص صحبت‌های مابین آن‌ها یکی از جذاب‌ترین بخش‌های کتاب است که شما را میخ‌کوب می‌کند و از خواندن سطر به سطر آن لذت می‌برید و نهایتا فرانکنشتاین باید تاوان خلق این موجود را هم پرداخت کند و ... .

بیش از این به داستان کتاب ورود نمی‌کنم چون داستانی سرراست است و صحبت بیشتر منجر به اسپویل می گردد، فقط بدین نکته لازم است اشاره کنم که هفته‌ی قبل که برای فصل پاییز و زمستان اقدام به خرید کتاب می‌کردم برای خرید این کتاب متوجه شدم ترجمه‌های بی‌شماری از مترجمان گمنام وجود دارد و از دوستان کتاب‌خوانم که سوال پرسیدم تقریبا آن‌ها هم شناختی از آنان نداشتند، تا اینکه یکی از دوستان مترجمم پیشنهاد به خواندن انگلیسی کتاب کرد و به همین خاطر ضمن تشکر از ایشان باید خدمت شما نیز عرض کنم که متن انگلیسی کتاب بسیار روان و ساده است و در صورتیکه زیربنای لازم را جهت مطالعه دارا هستید می‌توانید خواندن آن‌را امتحان نمایید چونکه نسخه‌های ترجمه‌شده به فارسی دست‌خوش سانسور گردیده‌اند و بخش‌هایی از کتاب حذف گردیده است.

نکته:
پس از خواندن کتاب، همانند همیشه به سراغ ریویوهای دوستانم رفتم و ریویوی «مائده» را بسیار کامل و خواندنی دیدم، به همین جهت لینک آن‌را در این‌جا قرار می‌دهم و پیشنهاد می‌کنم به آن ریویو نیز مراجعه نمایید:
https://www.goodreads.com/review/show...

نقل‌قول نامه
«هیچ‌کس نمی‌تواند فریبندگی‌های علم را درک کند مگر اشخاصی‌که آن را تجربه کرده باشند.»

«چه چیزی می‌تواند جلوی دلِ قوی و عزمِ جزم انسان را بگیرد؟»

«من خوب و نیک‌سرشت بودم، بدبختی از من شیطان ساخت. من را خوشبخت کم تا دوباره به سرشت خوبم بازگردم.»

«براستی وظایف خالق نسبت به مخلوقش چیست؟ آیا درست این نیست که قبل شاکی شدن از مخلوقم می‌بایست همه‌ی رفاه و خوشبختی را تقدیمش کنم؟»

«بدبختی یعنی نداشتن دوست و همدم»

کارنامه

طبق استانداردی که برای رتبه‌بندی و نهایتا نمره دادن به کتاب‌ها برای خود تعریف کرده‌ام، وقتی نمونه‌ی قابل مقایسه با این کتاب یعنی شاهکار بولگاکوف به نام «قلب سگی» وجود دارد باید جهت نمره دادن به این کتاب حتما مقایسه این دو را مدنظر قرار دهم.
فرانکنشتاین دارای موضوعی جذاب و همچنین کشش مناسبی بود اما به نسبت قلب سگی عالی نبود و یکی دو لول پایین‌تر از آن بود، اما بخاطر موضوع جذاب و روان بودن متن داستان سه ستاره برایش منظور می‌کنم.

دانلود نامه
فایل ای‌پاب نسخه‌ی انگلیسی کتاب را در کانال تلگرام آپلود نموده‌ام، در صورت نیاز می‌توانید آن‌را از لینک زیر دانلود نمایید:
https://t.me/reviewsbysoheil/342
      

4

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.